ترجمه نهج البلاغه

اسدالله مبشری

نسخه متنی -صفحه : 211/ 41
نمايش فراداده
و قسمتى از آن خطبه در چگونگى پيامبران: ... و خداى آنان را در برترين وديعتگاه به وديعت نهاد و در بهترين قرارگاه قرار داد و از پشت پدران بزرگوار به زهدانهاى پاكيزه جابجا فرمود و از آنان هر يك از پيشينيان كه به جوار پروردگار درگذشت هم يكى از آنان دين خدايى را برپاى داشت. رسول الله (ص) و خاندان او تا كرامت خداى سبحان به محمد رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و خاندان او رسيد پس او را از رستنگاه برترين معدن بر آورد نهال وجودش را در عزيزترين خاندان كاشت، از درختى كه پيمبران خود را از آن درخت از روى كرامت اراده فرمود و امينان خود را از آن برگزيد. خداندانش بهترين خاندان است و خويشاوندانش بهترين خويشاوندان و تبارش بهترين تبار. در حرم روييد و در كرم قد كشيد و بالا گرفت. آن درخت را شاخه ها بلند است و ميوه از دسترس بيرون پس او پيشواى كسى است كه پرهيزگار باشد و روشنايى چشمى است كه رهبرى پذيرد. چراغى است كه روشنايى آن موج مى زند و اختر درخشانى است كه نور آن ساطع است و آتش زنه اى است كه برقش از افق هدايت مى جهد. روش او ميانه روى است و سنت او راهنمايى. گفتارش جدا كننده حق از باطل و فرمانش عدل. او را د ر زمان فترت پيمبران فرستاد. هنگامى كه پيمبرى نبود و زمانى كه مردمان در عمل لغزش داشتند و امتها نادان بودند.

اندرز به مردم هان اى مردم كه رحمت خداى بر شما باد نشانه هاى آشكار را كار بنديد و رهسپار راه روشن گرديد كه شما را به سراى سلامت فرا مى خواند در حالى كه شما در سرايى هستيد كه در آن مى توان با مهلت و فراغت رضاى خدا را با كارهاى سودمند به دست آورد. نامه هاى اعمال منتشر شده است و خامه ها بر صفحه ها روان است بدنها سالم و زبانها آزاد است. توبه شنيده مى شود و كردارها مورد قبول است.

خطبه 094-وصف پيامبر

او را به پيغمبرى برانگيخت در حالى كه مردم گمراهانى بودند غرقه سرگردانى و آتش افروزان فتنه. همانا كه آنان را هوا هوس از راه برده بود و بزرگى و تكبر به لغزش در انداخته و جاهليت ژرف ناآرام ساخته در آشفتگى كارها سرگردان و در بلاى نادانى حيران. پس حضرتش صلى الله عليه و آله و سلم در نصيحت كردن از حد گذشت و رحلت فرمود در حالى كه در راه اسلام مى رفت و مردمان را با اندرز نيكو به حكمت فرا مى خواند.

خطبه 095-وصف خدا و رسول

در مورد الله و پيمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم الحمد خداى را كه اول است و پيش از او هيچ چيز نبوده است و آخر است و پس از او هيچ چيز نباشد ظاهر است و هيچ چيز از او آشكارتر نباشد، باطن است و از او چيزى به اشياء نزديكتر نباشد.

(قسمتى از اين خطابه در بيان رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم:) قرارگاه او بهترين قرارگاه است و روييد نگاه او در معادن كرامت و فراشگاه سلامت شريفترين روييد نگاه. همانا كه دل نيكوكاران به سوى او باز مى گردد و زمام ديدگان به سوى او ميل مى كند خداى به وجود او كينه هاى ديرينه را برطرف ساخت و آتش دشمنى را فرو كشت مردم ايمانى را يگانگى داد و قرينان را پراكنده ساخت. به وجود او ذلت را بدل به عزت فرمود و عزت را به ذلت. سخن او بيان است و خاموشى او زبان