تفسير پاره اى از لغتهاى نامانوس كه در اين خطبه آورده شده است سيد شريف رضى الله عنه گويد: سخن او عليه السلام كه فرمايد: يور بملاقحه ار كنايه از زناشويى است. وقتى مردى زنى گرفت، گويند (ار الرجل المراه يورها). و سخن او عليه السلام (كانه قلع دارى عنجه نوتيه) قلع، بادبان كشتى است و دارى منسوب به دارين است و آن شهرى است در كنار دريا كه بوى خوش از آن شهر حاصل مى شود و به دست مى آيد. عنجه يعنى عطف كرد به آن و برگرداند. مى گويند عنجت الناقه مثل نصرت- اعنجها عنجا اذا عطفتها. (نوتى) يعنى ملاح يا ملوان. گفته او عليه السلام: (ضفتى جفونه) منظور دو طرف پلك طاووس است. (ضفتان): دو طرف. گفتار او عليه السلام: و فلذ الزبرجد فلذ: جمع فلذه و آن به معناى قطعه است. و گفتار او عليه السلام: و كبائس اللولو الرطب كباسه العذق (براى درخت خرما مانند عنقود براى انگور) و عساليج يعنى شاخه ها، واحد آن عسلوج است. برانگيختن به الفت بايد كه كوچك شما از بزرگتان پيروى كند و بزرگ شما به كوچكتان مهربان باشد و مانند جفاكاران دوران جاهليت مباشيد كه نه دانش دين مى آموختند نه در شناختن خدا تعقل مى كردند. همچون تخم پرندگان در لانه تخم گذار ى شتر مرغان كه شكستن آن گناه است و بيرون شدن جوجه هاشان شر.
بنى اميه و از آن خطبه: پس از الفت گرفتن، از يكديگر پراكنده گرديدند و از اصل و پايه خود متفرق شدند. بعضى از آنان به شاخه اى از آن بدنه چسبيدند و هر سوى كه آن شاخه ميل مى كرد با آن به همان سو ميل مى كردند . تا اين حد كه خداى تعالى آنسان كه پاره هاى ابر پاييزى را به هم مى پيوندد، بزودى آنان را به منظور روزى بدتر براى بنى اميه فراهم آورد. خدا ميان آنان را جمع كرد سپس مانند انبوه ابرهاى متراكم و پر آب و بر هم نشسته آنان را به انبوه گردهم آورد، آنگاه براى آنان درها گشود مانند سيل دو بوستان شهر سبا از جاى برخاستن و پراكنده شدن آنها، آنگونه كه هيچ پشته اى به سلامت نماند و هيچ زمين فرازى براى آنان ثابت نگرديد و استوارى كوهى يا پشته هاى زمينى راه آن را باز نگرداند. خداوند آنان را در ميان دره ها پراكنده مى سازد و مانند چشمه ها در زمين روان مى كند. حقوق قومى را بوسيله قومى از آنان باز مى ستاند و گروهى را در ديار گروهى از آنان جايگزين مى فرمايد. و به خدا سوگند كه پس از رسيدن به بزرگى و مكانت، چيزى كه در دست آنهاست هم آنسان كه دنبه در آتش گداخته مى گردد، بگدازد.
مردم آخرالزمان اى مردم! اگر يكديگر را از يارى دادن به حق فرو نمى گذاشتيد، و در سست گردانيدن باطل سستى نمى كرديد كسى كه مانند شماست در شما طمع نمى بست و كسى كه بر شما مسلط شده است نيرومند نمى گرديد اما شما مانند سرگردانى بنى اسرائيل گرفتار سرگردانى شده ايد و به جان خودم سوگند كه پس از من سرگردانى تان چند برابر از سرگردانى آنان بيشتر خواهد شد، چه، حق را در پس پشت واپس گذاشتيد و از نزديكتر پيوند بريديد و به دورتر پيوستيد و بدانيد اگر شما از كسى كه شما را فرا مى خواند پيروى كنيد شما را به راه رسول اكرم (ص) برد و رنج بيراهه و مشقت گمراهى را براى شما كفايت مى كند و بار گران گران كننده را از گردن بيندازيد.