ترجمه نهج البلاغه

عبدالمجید معادیخواه

نسخه متنی -صفحه : 106/ 75
نمايش فراداده
آنكه خود را در كرسى تهمت نشاند، جز به سرزنش خويش زبان نگشايد.

حکمت 152



هر كس كه فرمانروا شود، به استبداد گرايد و آنكه به خود سرى و استبداد دچار آيد، به گرداب نابودى در افتد، و كسى كه رايزنى با ديگران را توفيق يابد، در انديشه هاشان انباز گردد.

حکمت 153



هر كه راز خويش را رازدار باشد، گزينش را همواره در اختيار دارد.

حکمت 154



بزرگترين مرگ، تنگدستى است

حکمت 155



آنكه در عمل به حق كسى پايبند باشد كه متقابلا حق او را پاس نمى دارد، به راستى به بردگيش تن در داده باشد.

حکمت 156



هيچ آفريده اى را حق فرمانبرى چنان نباشد كه نافرمانى آفريدگار را روا سازد.

حکمت 157



هيچ كسى را به دليل ديركرد در پرداخت حقى نمى توان نكوهش كرد! نكوهش را كسى سزاوار باشد كه آنچه را كه از آن او نيست مى ستاند.

حکمت 158



خودشگفتى بازدارنده سير كمال است

حکمت 159



آن جريان بس نزديك است و همدمى ما با دنيا سخت كوتاه.

حکمت 160



براى اويى كه از دو چشم بهره مند باشد، بامداد آشكارا رخ نمايد.

حکمت 161