از سخنان آن حضرت عليه السلام است در وقتى كه از او به تندى پرسيدند كه چرا عطا و بخشش (بيت المال و صدقات و غنائم) را ميان مردم بالسويه تقسيم مينمايد و اشخاصى را كه سبقت در اسلام داشته و (در جنگها حاضر و يا) داراى شرافت و بزرگى بودند برترى نميدهد (سنت و طريقه رسول خدا صلى الله عليه و اله بر اين بود كه در تقسيم بيت المال ميان مسلمانان فرق نميگذاشت ابوبكر هم در زمان خلافتش بهمان رويه رفتار كرد، ولى چون عمر به خلافت رسيد سنت آن حضرت را تغيير داده بعضى را بر ديگران برترى داد، و عثمان در خلافتش طريقه عمر را بسط داده به دلخواه خود به هر كه هر چه ميخواست ميبخشيد، و چون اميرالمومنين عليه السلام به خلافت ظاهريه منصوب گرديد به سنت پيغمبر اكرم رفتار نمود، و اين رويه بر خلاف عادت و ميل فتنه جويان بود به اين سبب طلحه و زبير نقض بيعت كرده از آن بزرگوار دورى نمودند و جمعى هم به معاويه پيوستند، پس گروهى از اصحاب به خدمت حضرت آمده درخواست نمودند كه در تقسيم بيت المال بعضى را ترجيح دهد، امام عليه السلام فرمود): آيا دستور ميدهيد مرا كه يارى بطلبم به ظلم و ستم بر كسيكه زمامدار او شده ام؟ (به سنت پيغمبر اكرم رفتار نكرده به زيردستان ستم روا داشته خود را مشمول خشم پروردگار گردانم!) سوگند به خدا اين كار را نميكنم ماداميكه شب و روز دهر مختلف و ستاره اى در آسمان (با قوه جاذبه) ستاره اى را قصد مينمايد (هرگز چنين نخواهم كرد) اگر بيت المال شخص من هم بود آن را بالسويه ميان مسلمانان تقسيم مينمودم، پس چگونه (يكى را بر ديگرى امتياز دهم) و حال آنكه مال خدا است (و زيردستان و مستمندان جيره خوار او هستند)! پس حضرت عليه السلام (در مفاسد بخشيدن بيت المال به غير مستحق) فرمود: آگاه باشيد كه بخشيدن مال به غير مستحق ناروا و اسراف است (خداوند سبحان در قرآن كريم س 17 ى 26 فرموده: و لاتبذر تبذيرا ى 27 ان المبذرين كانوا اخوان الشياطين يعنى اسراف مكن و مال خود را در غير رضاى خدا پراكنده مساز، زيرا اسراف كنندگان برادران و ياران ديوان هستند) و دادن مال به غير مستحق دهنده اش را در دنيا (بر حسب ظاهر) بلند مرتبه ميگرداند (گيرنده در پيش او براى خوش آمد اظهار كوچكى و فروتنى مينمايد) و در آخرت او را پائين مى آورد (پست ميسازد چون بيچارگى و عذاب هميشگى را در بر دارد) و در ميان مردم او را گرامى داشته و در نزد خدا خوارش مينمايد (زيرا ارجمند نزد حقتعالى كسى است كه به دستور او رفتار نمايد) و هيچ مردى مالش را بيجا صرف نكرد و به غير مستحق نداد مگر آنكه خداوند او را از سپاسگزارى ايشان بازداشت و دوستى آنان براى غير او بود، پس اگر روزى نعل (كفش) او بلغزد (پيش آمد بدى براى او رخ دهد) و به يارى و همراهيشان نيازمند باشد آنها بدترين يار و سرزنش كننده ترين دوست ميباشند.