ترجمه نهج البلاغه

محمد دشتی

نسخه متني -صفحه : 384/ 249
نمايش فراداده

نامه 048-به معاويه

اندرز دادن دشمن همانا ستمگرى و دروغ پردازى، انسان را در دين و دنيا رسوا مى كند، و عيب او را نزد عيب جويان آشكار مى سازد، و تو مى دانى آنچه كه از دست رفت باز نمى گردد، گروهى باطل طلبيدند، و خواستند با تفسير دروغين، حكم خدا را دگرگون سازند، و خدا آنان را دروغگو خواند، معاويه، از روزى بترس كه صاحبان كارهاى پسنديده خوشحالند، و تاسف مى خورند كه چرا عملشان اندك است، آن روز كسانى كه مهار خويش در دست شيطان دادند سخت پشيمانند. تو ما را به داورى قرآن خواندى، در حالى كه خود اهل قرآن نيستى، و ما هم پاسخ مثبت به تو نداديم، بلكه داورى قرآن را گردن نهاديم. با درود.

نامه 049-به معاويه

هشدار به معاويه از دنياپرستى پس از ياد خدا و درود! همانا دنيا انسان را به خود سرگرم و از ديگر چيزها باز مى دارد، دنياپرستان چيزى از دنيا به دست نمى آورند جز آن كه درى از حرص برويشان گشوده، و آتش عشق آنان تندتر مى گردد، كسى كه به دنياى حرام برسد آنچه به دست آورده راضى نيست، و در فكر آن است كه به دست نياورده، اما سرانجام آن، جداشدن از فراهم آورده ها، و به هم ريختن بافته شده هاست، اگر از آنچه گذشته عبرت گيرى، آنچه را كه باقى مانده توانى حفظ كرد. با درود.