ترجمه نهج البلاغه

محمد دشتی

نسخه متني -صفحه : 384/ 99
نمايش فراداده

 

خطبه 122-خطاب به خوارج

 

(پس از پافشارى خوارج در شورشگرى، امام (ع) به قرارگاهشان رفت و فرمود:) آيا همه شما در جنگ صفين بوديد؟ گفتند: بعضى بوديم و برخى حضور نداشتيم فرمود: به دو گروه تقسيم شويد، تا متناسب با هر كدام سخن گويم. دو دسته شدند، امام ندا درداد كه: ساكت باشيد، به حرفهايم گوش فرا دهيد و با جان و دل به سوى من توجه كنيد، و هر كس را براى گواهى سوگند دادم با علم گواهى دهد آنگاه سخنان طولانى مطرح فرمود كه: (برخى از آن خطبه اين است) سياست استعمارى قرآن بر سر نيزه كردن آنگاه كه شاميان در گرماگرم جنگ، و در لحظه هاى پيروزى ما، با حيله و نيرنگ، و مكر و فريبكارى قرآنها را بر سر نيزه بلند كردند شماها نگفتيد كه: (شاميان، برادران ما و هم آيين ما هستند؟ از ما مى خواهند از خطاى آنان بگذاريم. و راضى به حاكميت كتاب خدا شده اند، نظر ما اين است كه حرفشان را قبول كنيم و از آنان دست برداريم؟)، اما من به شما گفتم كه: اين توطئه ظاهرش ايمان و باطن آن دشمنى و كينه توزى است، آغاز آن رحمت و پايان آن پشيمانى است، پس در همين حال به مبارزه ادامه دهيد، و از راهى كه در پيش گرفته ايد منحرف نشويد، و در جنگ دندان بر دندان فشاريد، و به هيچ ندايى گ وش ندهيد، زيرا اگر پاسخ داده شوند گمراه كننده اند، و اگر رها گردند خوار و ذليل شوند، كه همواره چنين بود، اما دريغ! شماها را ديدم كه به خواسته هاى شاميان گردن نهاديد، و حكميت را پذيرفتيد، سوگند بخدا! اگر از آن سر باز مى زدم مسوول پيامدهاى آن نبودم، و خد گناه آن را در پرونده من نمى افزود بخدا سوگند! اگر هم حكميت را مى پذيرفتم به اين كار سزاوار پيروى بودم زيرا قرآن با من است، از آن هنگام كه يار قرآن گشتم از آن جدا نشدم. وصف ياران جهادگر پيامبر (ص) ما با پيامبر (ص) بوديم، و همانا جنگ و كشتار گرداگرد پدران، فرزندان، برادران و خويشاوندان ما دور مى زد، اما از وارد شدن هر مصيبت و شدتى جز بر ايمان خود نمى افزوديم، و بيشتر در پيمودن راه حق، و تسليم بودن برابر اوامر الهى، و شكيبايى بر درد جراحتهاى سوزان، مصمم مى شديم. هدف مبارزه با شاميان. اما امروز با پيدايش زنگارها در دين، كژيها و نفوذ شبهه ها در افكار، تفسير و تاويل دروغين در دين، با برادران مسلمان خود به جنگ خونين كشانده شديم، پس هرگاه احساس كنيم چيزى باعث وحدت ماست و به وسيله آن با يكديگر نزديك مى شويم، و شكافها را پر و باقيمانده پيوندها را محكم مى كنيم، به آن تمايل نشان مى دهيم، آن را گرفته و ديگر راه را ترك مى گوييم.