ترجمه نهج البلاغه

محمد بهشتی

نسخه متنی -صفحه : 258/ 17
نمايش فراداده

خطبه 028-اندرز و هشدار

در بى اعتمادى به دنيا و مهيا شدن براى آخرت پس از ستايش خداى يكتا و درود بى پايان بر فرستاده خدا محمد و آلش. به تحقيق كه جهان بر شما پشت كرده و به جدايى آگاه مى نمايد و انجام كار و آخرت رو به سويتان نهاده و تشرف خود را به اطلاع شما مى رساند. آگاه باشيد كه اين ايام براى شما فرصتى مغتنم مى باشد تا براى جاودان شدن توشه اى در انبان خويش افكنده باشيد، امروز، روز رياضت و پروراندن خويشتن است و فردا پيشى گرفتن و سبقت. برنده رو به بهشت مى نهد و بازنده تن به دوزخ مى كشد. پس آيا نيست توبه كننده اى كه پيش از رسيدن مرگش توبه كند آيا نيست عمل كننده اى كه پيش از روز سختى براى رهايى خود عمل كند. آگاه باشيد كه شما در روزگار پراميد و آرزويى بسر مى بريد، هوشيار باشيد كه مرگ بى گذشت در كمينتان نشسته. پس هر كس پيش از گرفتارى خويش در روزهاى اميد و آرزويش كار نيك بكند، در فرارسيدن اجل آسوده جان بكند، و عملش بدو سود دهد، و مرگش برايش ناچيز و بى زيان باشد. و هر كس در آن ايام پيش از رسيدن اجل كوتاهى كرد كارش زار است و از مرگ زيان خواهد برد. آگاه باشيد هميشه به هنگام خوشى و كامرانى در كار نيك بكوشيد، همچنان كه در رنج و سختى ، سخت در تلاش مى باشيد. بدانيد من پاداشى بهتر از بهشت جاويدان، و كيفرى بدتر از آتش دوزخ سوزان نيافتم كه خواهنده بهشت سستى كند و ديده در دام خواب افكند و دوزخ، گريزان از آن در خواب بى هوشى بسر برد. و بدانيد آن كس را كه آيين راستين الهى سودش ندهد، بى گمان ناحق و باطل زيان سرشار بخشد و هر كه از راستى و درستى روى بگرداند، كژى و سستى به نابوديش كشاند. آگاه باشيد در زندگى اين سرا به توشه كردار نيكبارور شويد و با خيمه ايمان، به سوى خدا كوچ نماييد. اى مردم من از دو چيز بيش از همه درباره شما بيمناكم: يكى دل هوسباز، ديگرى آرزوى دراز. پس حال كه در جهانيد، از جهان بدان قدر كه فردا توانيد نفوس خود را حفظ كنيد توشه برگيريد. سيدرضى فرمايد: اگر در دنيا كلامى يافت شود كه آن كلام گردن كشان را به سوى زهد در دنيا بكشاند و به عمل از براى آخرت ناچارشان سازد البته همين كلام حضرت است و بس و در اين كلام براى بريدن رشته آرزوها و برافروختن آتش زنه هاى نصايح و جلوگيرى از قبايح كفايتى است و از همه شگفت انگيزتر اين فرمايش آن حضرت عليه السلام مى باشد كه فرموده: الا و ان اليوم المضمار و غدا السباق و السبقه الجنه، و الغايه النار زيرا در اين كلام با وجود بزرگى لفظ و سترگى معنى و با تمثيل و تشبيهى كه مطابق با واقع است رازى است شگفت و معنايى است لطيف و آن اين است كه فرموده و السبقه الجنه و الغايه النار، زيرا براى اختلاف دو معنى دو گونه لفظ بيان فرموده لفظ سبقه را براى بهشت و لفظ غايه را براى نار و نفرموده و السبقه النار چنانكه فرموده است و السبقه الجنه زيرا كه لفظ استباق براى پيشى گرفتن به سوى امر محبوب و مقصدى مطلوب است كه آن بهشت است و اين معنى در آتش (كه از آن به خدا پناه مى بريم) موجود نيست پس جايز نبوده كه بفرمايد و السبقه النار بلكه فرموده و الغايه النار زيرا غايه براى كسى است كه بدانجا منتهى مى گردد گاهى شادى نمى آورد و گاهى شاد مى سازد پس تعبير از اين دو لفظ بهر دو معنى صلاحيت دارد و اين كلمه غايت در اينجا مانند كلمه مصير و مال است كه خداى متعال در قرآن كريم سوره 14 آيه 30 فرمايد: قل تمتعوا فان مصيركم الى النار و جايز نيست در اينجا گفته شود فان سبقكم الى النار پس در اين سخن انديشه و تامل كن كه باطنش شگفت انگيز و ژرفى آن دور و لطيف است و بيشتر سخنان آن حضرت عليه السلام همين طور است و در بعضى نسخه ها است كه در روايت ديگرى سبقه به ضم سين آمده و آن در نزد عرب مال يا متاعى است كه جايزه داده مى شود به شخص سبقت گيرنده هنگامى كه سبقت مى گيرد و معنى سبقه به فتح و ضم سين به هم نزديك است زيرا سبقه به ضم سين جزاى امر مذموم و نكوهيده نيست بلكه پاداش كار محبوب و پسنديده است.