ترجمه نهج البلاغه

محمد علی انصاری قمی

نسخه متنی -صفحه : 305/ 287
نمايش فراداده

حکمت 388

بسا سخنى كه اثرش از حمله بردن بيشتر است.

حکمت 389

بهر چه اكتفا توان نمودن همان بس است (و بيش از آن دويدن براى وارث زحمت كشيدن است)

حکمت 390

براى مرد مرگ از خوارى بهتر، بكم ساختن بهتر تا دست توسل (بدامن هر ناكس) دراز كردن، آنكه را نشسته چيزش ندهند ايستاده هم ندهند، روزگار دو روز بيش نيست: يا بسود و يا بزيان تو است، روزيكه بسود تو است عنان بازكش (و بسركشى مگراى) روزيكه بزيان تو است شكيب را پيشه گير (كه پس از شدت فرج ميرسد).

حکمت 391

فرزند را بر پدر را بر فرزند حقى است، حق پدر بر فرزند آنست كه پسر پدر را در هر چيز فرمانبردارى كند جز در نافرمانى خداوند پاك كه نبايد فرمانش را ببرد، حق فرزند بر پدر آنست كه نام او را نيكو بگذارد، و بحسن ادبش بيارايد، و قرآنش بياموزد.

حکمت 392

چشم زخم، دم و افسون، جادوگرى، فال نيك زدن (هر يك بجاى خود) درست و حق است، فال بد واگيره درد از ديگرى درست نيست (و به آنها نبايد اعتنائى كرد) بوى خوش، عسل سوارى، بسبزه نظر كردن فسونهائى هستند كه زداينده غمها و اندوهها ميباشند.