صفحهى 193
(و هر كس محبّت فراوان به چيزى بست، چشم او كور شده و قلبش بيمار مىگردد... پس برده آن چيز است)
3- علل شكست و خوارى ملتها لا ينزجر من اللّه بزاجر و لا يتّعظ منه بواعظ خ 109 15 و 16 (از بيم دهندهاى نسبت به خدا نمىترسد و از هيچ واعظى پند نمىپذيرد)
1- نكوهش از عدم پذيرش رهنمودها فلا الدّاعي أجابوا، و لا فيما رغّبت رغبوا خ 109 13 (خدايا مردم گنهكار دعوت كننده تو را اجابت نمىكنند، و آنچه كه خواست تو است عمل نخواهند كرد)
2- ره آورد شوم دنيا زدگى أقبلوا على جيفة قد افتضحوا بأكلها خ 109 14 (هجوم آوردند به مردارى كه با خوردن آن رسوا شدند)
3- خطر عشق و دل بستگىها و من عشق أعشى بصره و أمرض قلبه فهو ينظر بعين غير صحيحة خ 109 14 و 15 (كسى كه به چيزى زياده از حد دل بندد چشمش كور و قلبش بيمار مىشود، پس آن گاه با چشم معيوب مىنگرد)
4- علل انكار و آلودگىها و ولهت عليها نفسه، فهو عبد لها خ 109 15 و 16 (عاشق كور دل، دلباخته و برده آن چيز است)
5- ضرورت توجّه به فناپذيرى دنيا و جاءهم من فراق الدّنيا ما كانوا يأمنون خ 109 17 و 18