صفحهى 208
4- ضرورت پيكار با انحرافات درونى و لكنّا إنّما أصبحنا نقاتل إخواننا في الإسلام خ 122 10 و 11 (ما در روزگارى بوديم كه با برادران خود در راه به ثمر رساندن اسلام مىجنگيديم)
1- ضرورت دفاع دلاوران خط شكن از سربازان ناتوان و أىّ امرىء منكم أحسّ من نفسه رباطة جأش عند اللّقاء فليذبّ عن أخيه خ 123 1 (هر كدام از شما كه در صحنه جنگ قوّت قلب را در خود احساس كرد و برادرش را ترسو يافت بايد از او دفاع كند)
2- ضرورت توجه به مرگ و نترسيدن از آن إنّ الموت طالب حثيث لا يفوته المقيم و لا يعجزه الهارب خ 123 2 (مرگ به سرعت در طلب شما است، آنها كه ايستادند و آنها كه فرار مىكنند هيچكدام رهائى ندارند)
3- ضرورت شهادت طلبى در جهاد اسلامى إنّ أكرم الموت القتل... لألف ضربة بالسّيف أهون عليّ من ميتة على الفراش خ 123 3 (بهترين مرگها، كشته شدن در راه خداست... هزار شمشير بر من آسانتر است از مردن بر بستر استراحت)
4- نكوهش فرار از جنگ و كأنّي أنظر إليكم تكشّون كشيش الضّباب... و الهلكة للمتلوّم خ 123 4 (گويا شما را مىديدم كه چونان سوسمارها