فطرت

مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 93/ 44
نمايش فراداده

" عشق " از نظر عرفا

غرضم اين جهت است كه عرفا مدعي هستند كه همه عشقها حقيقي است :


  • عشق حقيقي است مجازي مگير اين دم شير است به بازي مگير

  • اين دم شير است به بازي مگير اين دم شير است به بازي مگير

اينها فلاسفه را كه عشق را دو نوع مي دانند رد مي كنند ، مدعي هستند كه در معشوقهاي مجازي هم ، عاشق در عين حال كه خودش نمي داند ، معشوق را به اعتبار اين كه پرتوي از او هست دوست دارد . به عقيده آنها اصلا محال است كه انسان غير خدا را دوست داشته باشد . محي الدين مي گويد : ما احب احد غير خالقه ( به خاطر همين حرفهاست كه عده اي از فقها به او حمله كرده اند ) . مي گويد : احدي تا كنون غير از خالق خودش را دوست نداشته لكن احتجب عنه تعالي تحت زينب و سعاد و هند و . . ( 1 ) . او در زير نامهاي معشوقهاي مجازي پنهان است ، معشوق حقيقي خود اوست . در اين زمينه ، مولوي شعرهايي دارد ، مي گويد :


  • جرعه اي بر ريختي زان خفيه جام بر زمين خاك من كأس الكرام

  • بر زمين خاك من كأس الكرام بر زمين خاك من كأس الكرام

در مقام تمثيل ذكر مي كند . مي خواهد بگويد كه جرعه اي از عشق الهي بر روي خاك ريخته ، و اگر انسان ، موجود خاكي را دوست مي دارد به اعتبار آن جرعه اي است كه روي خاك ريخته شده است .

1. شرح سيد عليخان بر صحيفه سجاديه .