فطرت

مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 93/ 71
نمايش فراداده

ندارد و دين وجود داشته باشد ، [ كه گفتيم اين امر با تاريخ اديان سازگار نيست ، و ] ثانيا در اين دوره هايي كه دوره طبقاتي است مثلا در دوره فئوداليسم ما بايد ضرورتا قبول كنيم كه آورنده و پيروان اوليه تمام اديان از طبقه حاكمه بوده اند . اين نيز با تاريخ قطعي و مسلم اديان جور در نمي آيد ، با همين تاريخ يهود و بني اسرائيل جور در نمي آيد ، با تاريخ مسيحيت هم جور در نمي آيد . با تاريخ بني اسرائيل از اين جهت جور در نمي آيد كه اولا موسي ( ع ) گو اينكه از نظر خوني و نژادي وابسته است به قوم محروم و استثمار شده ، ولي از نظر وضع طبقاتي وابسته است به طبقه استثمارگر ، زيرا به منزله فرزند فرعون است ، در خانه فرعون در ناز و نعمت فراوان بزرگ شده ، يعني به منزله شاهزاده درجه اول است ، چون آنها بچه نداشته اند و او بجاي فرزندشان بوده است .

موسي در خانه فرعون عليه فرعون و به سود طبقه استثمار شده فرعون قيام مي كند . اين ديگر به هيچ وجه توجيه ماركسيستي ندارد .

اين را ما يا بايد ريشه قومي و نژادي و خوني بدهيم كه به هر حال با ماركسيسم جور در نمي آيد ، چون اينها اصلا تاريخ را جدال طبقات مي دانند نه جدال خونها ، به عبارت ديگر يا بايد اين را تعصب [ نژادي بدانيم كه ] موسي بعد از اينكه بزرگ شد و فهميد كه خونش با خون فرعون دو تاست و آنهايي كه با او هم خون هستند چنين اند و چنان ، تعصب خوني ، او را وادار به قيام كرد ، كه به هر حال با ماركسيسم جور در نمي آيد ، و يا اگر چنين نگوييم هر چه بخواهيم بگوييم با وضع زندگي فرعون جور در نمي آيد . ثانيا موسي در خانه فرعون در واقع به سود بني اسرائيل قيام مي كند ، پس گروه استثمار شده هستند كه قيام مي كنند ، قيام ، قيام فرعونيها نيست ، قيام عليه فرعونيها است يعني قيام بني اسرائيل است .

پس باز درست صد در صد بر ضد حرفهايي است كه اينها مي گويند كه دين را طبقه حاكم وضع [ كرده است . مطابق اين نظريه ] بايد بگوييم دين يهود را در دستگاه فرعون وضع كردند براي ايجاد حس تسليم و تمكين در قوم بني اسرائيل . در صورتي كه دين يهود آمد براي تحريك و تهييج بني اسرائيل و وادار كردنشان به قيام :

و تلك نعمه تمنها علي ان عبدت بني اسرائيل ( 1 ) ( اعتراض به تعبيد بني اسرائيل است ) . يا قوم ادخلوا الارض المقدسه التي كتب الله لكم ( 2 ) . همه آن تهييج است : نترسيد ، پايداري كنيد ، واصبروا ، توكل بر خدا كنيد ، خداوند چنين و چنان مي كند . خود اسلام چنين ديني است : و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين ( 3 ) . وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم في الارض... و ليمكنن لهم دينهم الذي ارتضي لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا ( 4 ) . نويد است براي مردم ، مردمي كه ديگران خلافت زمين را گرفته اند ، كه خلافت زمين را ما به شما مي دهيم ، زمين را ارث شما قرار مي دهيم : . . . ان الارض لله يورثها من يشاء ( 5 ) .

1. شعراء / . 22

2. مائده / . 21

3. قصص / . 5

4. نور / . 55

5. اعراف / . 128