قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 1 -صفحه : 330/ 197
نمايش فراداده

ميسازد، گر چه اين ترجمه (هميشگى است خدائيكه ربّ العالمين است) نيز كاملا درست و صحيح است.

«وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِيها» فصِّلت: 10، در روى زمين كوههاى ثابت و فايده دائمى قرار داد «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ» اعراف: 96 هر آينه ميگشاديم بر آنها فايده‏هاى ثابت از آسمان.

قرآن مجيد و كعبه و باران و عيسى از آن جهت در آيات شريفه، مبارك خوانده شده‏اند كه در آنها بركت و فايده ثابت هست و محلّ بركت‏اند.

برم

ابرام بمعنى محكم كردن است «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ» زخرف: 79، يا كارى را محكم كرده‏اند، ما محكم كنندگانيم. اصل آن از محكم كردن ريسمان است با تاب دادن.

بُرهان

دليل روشن «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ» نساء: 174.

حجّة نيز بمعنى دليل است، فرق ما بين برهان و حجّة را بايد از مادّه‏ى اصلى آندو پيدا كرد، حجّ در اصل بمعنى قصد است و برهان در اصل بمعنى روشنى و بيان ميباشد، راغب گويد: گفته‏اند آن مصدر بره يبره است بمعنى سفيد و روشن شد و در مجمع البيان آمده: «برهن قوله» يعنى سخن خود را بيان كرد.

على هذا، دليل را بواسطه‏ى روشن بودن، برهان و بواسطه‏ى دلالت بر مقصود، حجّة ميگويند.

راغب تصريح ميكند كه: برهان محكمترين دليلهاست.

بزغ

بزوغ بمعنى طلوع است در مجمع البيان آمده: البزوغ الطلوع «فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّي» انعام: 77، چون ماه را طالع ديد گفت: اين پروردگار من است. در لغت آمده: «بزغت الشمس: طلعت»

بَسر

بسور: چهره در هم كشيدن، در مجمع فرموده: بسور آشكار شدن كراهت در چهره است.

راغب آنرا، عجله پيش از وقت