انّما هو الحبوب و امثالها».
ايضا در روايت 46 باب 27 از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده كه درباره آيه ما نحن فيه فرمود: «عنى بطعامهم هنا الحبوب و الفاكهة غير الذّبائح الّذين يذبحون فانّهم لا يذكرون اسم اللّه عليها ...».
و نيز در آن دو باب هست كه اگر اهل كتاب وقت ذبح نام خدا را ذكر كنند از ذبائح آنها بخور و مضمون بعضى ديگر آنست كه از ذبائح آنها مخور خواه نام خدا را ذكر كنند يا نه. و نيز هست كه نصارى بجاى نام خدا «باسم المسيح» ميگويند. و نيز هست: على عليه السّلام بمنادى خود دستور ميداد كه روز عيد قربان در كوفه ندا ميكرد:
قربانيهاى شما را يهود و نصارى ذبح نكنند و فقط مسلمانان ذبح كنند.
على هذا با اين همه روايات نميشود گفت: مراد از طعام در آيه مطلق طعام است و شامل ذبائح نيز ميشود، مؤيد ديگر آنست كه ظهور طعام آنگاه كه بى قرينه باشد در حبوبات است. صاحب المنار طعام را اعم گرفته و بشيعه در اين باره شديدا تاخته و الميزان كلام او را نقل و ردّ كرده است رجوع شود بالميزان.
با وجود اين، بعضى از فقهاء شيعه باستناد ظاهر آيه و روايات طعام را اعم گرفته شامل ذبائح هم دانسته و بحليّت ذبيحه اهل كتاب فتوى دادهاند.
در مجمع البيان ذيل آيه فوق فرموده: اكثر فقها و مفسران گفتهاند مراد از طعام ذبائح اهل كتاب است، جماعتى از اصحاب ما نيز بر اين عقيدهاند. شهيد عليه الرحمه در لمعه فرموده: جماعتى قائلاند كه در صورت شنيدن تسميه اهل كتاب ذبيحه آنها حلال است و ديگران ذبيحه غير مجوسى را مطلقا حلال دانستهاند و بآن روايات صحيحى هست كه معارض بمثل و محمول بر تقيّه يا محمول بر ضرورتاند.
علّامه رحمه اللّه در مختلف پس از نقل اينكه مشهور در نزد فقهاء شيعه حرمت ذبيحه مطلق كفّار است فرموده: