متوجّه بمنكر معاد است يعنى تو از قيامت و احوال آن در غفلت بودى پرده را از چشمت گرفتيم چشمت امروز تيز است. يعنى اگر در دنيا غفلت نميكردى پرده از چشمت برداشته ميشد و قيامت را در دنيا ميديدى.
اين لفظ فقط دو بار در قرآن مجيد آمده است.
پوشاندن و مستور كردن.
در مجمع ذيل آيه 58 بقره فرموده:
غفر بمعنى پوشاندن است گويند:
«غفر اللّه له غفرانا» يعنى خدا گناهان او را مستور (و عفو) كرد. در قاموس گفته: «غفره يغفره: ستره» در اقرب الموارد نيز همانطور است در اقرب و مفردات نقل شده: «اصبغ ثوبك بالسواد فانّه اغفر لوسخه» يعنى لباست را رنگ سياه بزن كه چركش را بهتر مستور ميكند. همچنين است قول ابن اثير در نهايه.
على هذا غفران گناه مستور و نا پديد كردن آنست فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ ...
ص: 25. آنرا بر او عفو كرديم فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ بقره:
284. بنا بر آنكه گذشت مفعول «غفر» در اين موارد «ذنوب» است و لام در «لمن» مفيد نفع است يعنى:
گناهان را بنفع كسيكه ميخواهد ميامرزد و آنكه را خواهد عذاب كند.
«غفر» گاهى بگذشت ظاهرى نيز اطلاق ميشود هر چند در باطن گذشت و ستر نيست مثل قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْماً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ جاثيه: 14.
در الميزان آمده: مؤمنان چون استهزا كنندگان برسول خدا را ميديدند آنها را بايمان و ترك اهانت دعوت ميكردند با آنكه كفّار ديگر قابل علاج نبودند لذا آنحضرت مأمور شد كه بفرمايد: اينها را ناديده بگيريد تا خدا در مقابل عمل سزايشان دهد.
در آيه وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ شورى: 37. ظاهرا مراد بخشيدن گناه ديگران است ايضا وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ شورى: 43.