قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 5 -صفحه : 320/ 222
نمايش فراداده

چشم، كشيده شدن در زنجيرها.

ممكن است «مقبوحين» را زشت ها معنى كرد اعمّ از آنكه از حيث قيافه باشد يا حال يعنى زشت‏اند از جهت ذلّت، خوارى، بى‏يارى، قيافه صورت و غيره.

قبر

مدفن انسان. در قاموس و اقرب گفته: مدفن الانسان. در مفردات گفته: مقرّ الميّت. در نهج البلاغه حكمت 5 فرموده: «الاحتمال قبر العيوب».

وَ لا تُصَلِّ عَلى‏ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى‏ قَبْرِهِ توبه: 84.

بر احدى از منافقان نماز مخوان و بالاى قبرش نايست طبرسى فرموده:

رسول خدا صلّى الله عليه وآله چون بر مؤمنان نماز ميخواند مدتى بالاى قبرش ميايستاد و بر آنها دعا ميكرد ولى از نماز خواندن و ايستان بر قبر منافقان نهى شد.

ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ عبس: 21. سپس او را بميراند و در قبر كرد.

جمع آن قبور است وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ حجّ: 7.

(مقبره) (بفتح و كسر ميم) محل قبر را گويند جمع آن مقابر است أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ. حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ تكاثر: 1 و 2. ظاهرا مراد از زُرْتُمُ الْمَقابِرَ مرگ است يعنى رقابت در كثرت مال سرگرمتان كرد تا مرديد و بمقابر رسيديد بعبارت ديگر غفلت همه عمر شما را گرفت. بعضى آنرا اظهار فخر با شمردن اموات دانسته‏اند كه انشاء اللّه در «كثر» خواهد آمد.

وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ. عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ انفطار:

4 و 5. رجوع شود به «بعثر».

إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ فاطر: 22.

مراد از مَنْ فِي الْقُبُورِ كسانى‏اند كه گوش شنوا ندارند و از شنيدن كلام خدا معرض‏اند اينجاست كه قرآن كفّار عنود و لجوج را مرده و دفن شده تعبير كرده است. يعنى: خدا آنكه را خواهد مى‏شنواند (مؤمنيكه خدا قلبش را زنده كرده) و تو چيزى را