وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ. يَوْمَ يُحْمى عَلَيْها فِي نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ
توبه: 34 و 35. از اين دو آيه چند مطلب بدست ميايد:
1- ذخيره كردن مال حرام است و ظاهرا اختصاصى بطلا و نقره ندارد تكيه بذهب و فضّه بعلت پول رائج بودن آندو در عصر نزول قرآن است پس نميشود مال را اندوخت و بى- مصرف گذاشت.
2- بايد مال را در سبيل اللّه خرج كرد، سبيل اللّه هر كارى است كه نفع عموم در آن باشد از قبيل جهاد، ترويج دين، امر بمعروف، ساختن پلها، راهها، بيمارستانها و ... مؤمن واقعى و انسان كامل آنست كه مازاد خويش را با ايمانى پر شور و عشق فراوان در راه تأمين عموم كه همان سبيل اللّه است مصرف كند تا همه از مواهب خدا بسعادت رسند.
3- ركود و تجمّع سرمايه در اسلام ممنوع است و بايد در راههاى مشروع آنرا بجريان انداخت تا مانند رودخانه بزرگى باشد كه به جويهاى كوچك منقسم شده و مزارع بيشمارى را آبيارى مىنمايد نه اينكه در پس سدّى عظيم رويهم انباشته و بىمصرف بماند.
4- مأمور باجراء اين دستور در مرحله اول خود مردماند و در صورت تخلف حاكم شرع ميتواند رأسا در آن اقدام نمايد تا مردم را از بدبختى و گنج داران را از عذاب و تبهكارى برهاند.
5- اين حكم بدان معنى نيست كه اسلام مالكيت فردى را لغو ميكند بلكه با حفظ اصل مالكيّت فردى از تجمّع جلوگيرى كرده و جامعه را بتعديل سوق ميدهد. ماليكه براى تأمين زندگى مردم آفريده شده تجمّع و بيهوده ماندن آن بر خلاف غرض خدائى است.
6- از آيه همينقدر استفاده ميشود: