قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 6 -صفحه : 324/ 165
نمايش فراداده

بآن واقف كرد، سپس بر محمد صلّى الله عليه وآله حكايت فرمود بدين بيان كه زكريّا از خدا خواست نامهاى پنج تن را باو بياموزد، جبرئيل آمد و تعليم كرد، زكريا هر وقت محمد، على، فاطمه و حسن را ياد ميكرد غصّه‏اش برطرف ميشد و چون حسين را ياد مينمود گريه گلوگيرش ميكرد و دلش مى‏لرزيد، روزى گفت خدايا چرا در ذكر چهار اسم غصّه‏ام زدوده شده و در ذكر حسين اشكم روان ميگردد و لرزه دلم بالا ميگيرد؟

خدا از ماجراى حسين بوى خبر داد و فرمود: كهيعص. كاف اسم كربلا، هاء هلاك و شهادت عترت رسول صلّى الله عليه وآله، ياء يزيد لعنه اللّه و او ظالم حسين است، عين عطش آنحضرت و صاد صبر او ميباشد الخ.

در صافى آنرا از كمال الدين نقل كرده و گويد در مناقب نيز نظير آن نقل شده است.

در جامع الرواة اردبيلى از نجاشى نقل شده كه گويد: سعد بن عبد اللّه رحمه اللّه امام عسكرى عليه السّلام را ملاقات كرده، و ديدم بعضى از اصحاب ما اين سخن را تضعيف ميكنند كه او آنحضرت را ديده باشد و گويند ملاقات او آنحضرت را حكايت جعلى است.

در نقد الرجال پس از اين نقل فرموده: شيخ طوسى سعد بن عبد اللّه را در ضمن اصحاب حضرت عسكرى عليه السّلام ذكر كرده و فرموده: معاصر آنحضرت بوده است. سپس او را در باب آنانكه از ائمه روايت نكرده‏اند ذكر كرده است.

نگارنده گويد: منعى نيست كه ماجراى كربلا از بطون معانى كهيعص بوده باشد.

در مجمع نقل كرده كه امير المؤمنين عليه السّلام در دعايش ميگفت: «اسئلك يا كهيعص» از اين بنظر ميايد كه آن اشاره باسماء حسنى است از قبيل كافى، هادى، و غيره. و اللّه العالم.

كوب

كاسه. جام يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ. بِأَكْوابٍ وَ أَبارِيقَ وَ