قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 6 -صفحه : 324/ 38
نمايش فراداده

بِالْآياتِ»

آنست كه خدا آنها را نخواهد فرستاد نه اينكه ميفرستد ولى عذابش روى عللى بتأخير ميافتد رجوع شود بالميزان.

بنظر ميايد: علت نفرستادن آيات اقتراحى فقط بى‏فائده بودن است زيرا كه خدا ميدانست در آنصورت نيز ايمان نخواهند آورد نه اينكه در صورت عدم قبول استيصال خواهند شد ظهور آيه در بى‏فايده بودن است و استيصال امم گذشته بيشتر يا همه در اثر عناد و انكار معجزه‏اى بود كه خدا بدون اقتراح مردم بپيامبران داده بود.

در باره شقّ القمر ميشود گفت:

كه كفّار از آنحضرت نخواسته‏اند بلكه مثل قرآن و عصاى موسى براى اثبات نبوت آنحضرت واقع شده است. و اللّه العالم.

قميص

پيراهن. وَ جاؤُ عَلى‏ قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ يوسف: 18. روى پيراهن او خون دروغى آوردند «كذب» بمعنى مكذوب فيه است يعنى خون ديگرى بود بدروغ ميگفتند:

خون يوسف است اين كلمه شش بار در قرآن مجيد آمده و همه در باره پيراهن يوسف عليه السّلام است.

قمطرير

شديد در شرّ. «اقمطّر اليوم: اشتدّ» اصل آن بمعنى جمع شدن و جمع كردن است «قمطر الشّى‏ء» يعنى شى‏ء جمع شد يا آنرا جمع كرد پس يوم قمطرير روزى است كه شرّها در آن رويهم انباشته شده إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً انسان: 10. رجوع شود به «عبس». اين لفظ فقط يكبار در قرآن آمده است.

قمع

وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيدٍ حجّ: 21. مقامع جمع مقمعة بمعنى گرز است اصل آن بمعنى ردع و دفع است، زيرا دشمن با آن دفع ميشود يعنى براى اهل آتش گرزهائى است از آهن. در نهج البلاغه خطبه 159 در وصف رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرموده: «و قمع به البدع المدخولة» خدا بوسيله آنحضرت بدعتهاى وارده