قاموس قرآن

سیدعلی اکبر قرشی

جلد 6 -صفحه : 324/ 69
نمايش فراداده

كاف

حرف بيست و دوم از الفباى عربى و بيست و پنجم از الفباى فارسى است در حساب ابجد بجاى عدد 20 است و براى آن چند معنى ذكر كرده‏اند.

1- تشبيه. مثل ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ... بقره: 74.

2- تعليل. مثل وَ اذْكُرُوهُ كَما هَداكُمْ بقره: 198. يعنى او را ياد كنيد زيرا شما را هدايت كرده است ابن هشام در مغنى گويد: گروهى بدان قائلند و اكثر آنرا نفى كرده و گفته‏اند كاف بمعناى تعليل نميايد و گروهى آنرا مشروط بوجود «ما» دانسته‏اند چنانكه در آيه گذشت ولى حق اين است كه كاف بدون «ما» هم براى تعليل آيد مثل وَيْكَأَنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ قصص: 82. يعنى تعجب كن زيرا كفّار رستگار نميشوند (تمام شد).

طبرسى رحمه اللّه كاف را در آيه تشبيه دانسته است.

3- تأكيد كه آنرا زائد نيز گويند.

مثل لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ شورى: 11.

در مغنى و اقرب الموارد گفته تقدير آيه اين است «ليس مثله شى‏ء» و اگر زايد نباشد معنى چنين ميشود: مثل خدا را مثلى نيست و آن اثبات مثل براى خداست و محال ميباشد، اين هشام اضافه كرده كه زيادت كاف براى تأكيد نفى مثل است زيرا زيادت حرف بحكم تكرار جمله است ابن جنّى گفته: چون بخواهند در نفى فعل مبالغه كنند گويند: «مثلك لا يفعل».

در مجمع فرموده كاف زائد و براى تأكيد نفى است در كشّاف گفته: آن براى مبالغه در نفى است وقتيكه