جامعه ی مدنی و حاکمیت دینی

عبدالحسین خسروپناه

نسخه متنی -صفحه : 215/ 4
نمايش فراداده

بخش اوّل: حاكميت ديني

فصل اول: مشروعيت حكومت ولايي

«مشروعيت» يكى از قديمىترين و اساسىترين مباحث نظام هاى سياسى است كه از يونان باستان، توسط افلاطون و ارسطو و سپس از سوى متفكرانى همچون سيسرو، آگوستين قديس، توماس آكويناس، فارابى، ابن رشد، غزالى، ماوردى، ابن سينا و ساير شخصيت هاى مشرق و مغرب زمين مورد توجه قرار گرفته و با تقسيم حكومت به آريستوكراسى، دموكراسى، موناركى، جمهورى و مانند اين ها به بحث از مصاديق حكومت هاى مشروع و نامشروع پرداخته شده است. هر حكومت، دولت و يا نظام سياسى براى حدوث و بقاى خود ناچار به بازشناسى مبانى مشروعيت نظام سياسى خويش است تا با پشتيبانى از مبانى بتواند در امور عمومى و اجتماعى مردم تصرف كند و حق فرمانروايى را از آن خود قرار دهد؛ زيرا در زمينه ى مشروعيت سياسى، مهم ترين پرسش هاى ذيل پاسخ داده مىشود و حق حاكميت از آن حاكم و لزوم اطاعت از سوى مردم را توجيه مىنمايد. اين كه مشروعيت به چه معناست و در كدام يك از حوزه هاى علوم سياسى مورد بحث قرار مىگيرد؟ و نيز منبع و منشأ مشروعيت در نظام هاى سياسى چيست و چه رابطه اى ميان مشروعيت با مقبوليت و كارآمدى برقرار است؟ آيا قدرت، اقتدار، زور و