محی الدین در آینه فصوص

مرتضی رضوی‏

جلد 1 -صفحه : 611/ 489
نمايش فراداده

بسوي وحدت وجود

محي‌الدين با اين روال، آرام آرام به كجا مي‌رود؟ به سوي وحدت وجود.

ابتدا علو را به علو مكاني و علو مكانتي تقسيم كرد آن‌گاه اعلام كرد كه خدا مكان ندارد، سپس آن را نقض كرد و مكان خدا را تعيين كرد.

آن‌گاه علو مكاني را از مكان تفكيك كرد.

و آن‌گاه بيان كرد كه علو به «نوع» هم بستگي ندارد.

بالاخره نتيجه اين شد كه علو چيزي است خدا آن را مي‌دهد.

پس علو در هر كجا و در هر كس يافت شود، نه مال مكان اوست و نه مال نوع او و نه مال خود او، بل يك چيز اعطائي است و اينك به اين موضوع خواهد رسيد كه «علو خدا» ذاتي است اعطائي نيست.

و وارد «وحدت وجود» خواهد شد: ـ ومن اسمائه الحسني‌ «العلي‌ّ»: علي‌ من؟ وما ثَمّ الاّ هو: و از اسماي حسناي خدا، يكي «علي‌ّ» است ـ علي‌ّ يعني برتري كرده ـ بر چه كسي برتري جسته است؟ در حالي كه در عالم هستي چيزي نيست مگر او.

ـ فهو العلي‌ّ لذاته: پس او بذاته علي‌ّ است.

ـ او عن ماذا؟ وما هو الاّ هو: يا: از چه چيز برتر شده؟ در حالي كه نيست او مگر او.

فعلوه لنفسه: پس علو او براي نفس خودش است.