محی الدین در آینه فصوص

مرتضی رضوی‏

جلد 1 -صفحه : 611/ 496
نمايش فراداده

تناقض

اول

بالاخره اشياء و مخلوقات هم هستند و هم نيستند.

دوم

خدا عين موجودات است، در حالي كه موجودات وجود ندارند.

سوم

موجودات وجود ندارند در عين حال عين خدا هستند.

چهارم

موجودات مظاهر خدا هستند در عين حال بوئي از وجود نبرده‏اند.

و ده‏ها تناقض ديگر، كه همه‌شان لطايف و ظرايف ناميده مي‌شوند.

باز هم مثال منسوخ آئينه: به هر صورت با همه تناقض‏ها و تحكم‏ها، محي‌الدين يك چيزي را در ته ديگ خالي عالم اشياء باقي مي‌گذارد.

و آن «صور» است.

آيا صورت‏ها كه محي‌الدين به بودن و هستي آنها اعتراف مي‌كند، نيز بوئي از وجود نبرده‏اند؟ او به طور ناخودآگاه به وجود صورت‏ها اعتراف كرده است و آنها را «عدم» ندانسته است و وجود چيزي به نام صورت‏ها (با هر تاويل و توجيه) اصل و اساس اين مبحث او را، بر كنده و به باد مي‌دهد و پوچ بودن سخنش را سخن خودش اثبات مي‌كند.