محی الدین در آینه فصوص

مرتضی رضوی‏

جلد 1 -صفحه : 611/ 535
نمايش فراداده

در نتيجه: كسي كه كثرت را انكار مي‌كند نبايد از لفظ و مفهوم «وحدت» استفاده كند و آن را به زبان يا به ذهن بياورد.

و بايد همچنان آواره بماند.

اما انسان هرگز نمي‌تواند مفهوم «وحدت» را به ذهن خود راه ندهد و حضور وحدت در ذهن مانند حضور كثرت است در ذهن.

موضوع قراردادي‌

رقم‏هاي نوشتاري رياضي صرفاً قراردادي اعتباري محض هستند، انسان‏ها در عهد سومريان قرار گذاشتند مفهوم عدد اول را (مثلاً) بدين صورت «I» بنويسند، و با اين علامت، مفهوم واحد را نشان بدهند، سپس آن علامت را كنار خودش مي‌گذاشتند به صورت II تا دوئيت دو شيء را نشان بدهند.

وقتي كه مي‌خواستند سه‌گانگي را نشان دهند به صورت III نشان مي‌دادند.

سپس قرار گذاشتند عدد اول را به صورت 1، دوم را به صورت 2 و سوم را به صورت 3 و... نشان دهند.

يعني مسئله مصداق «قرارداد بر قرارداد» و «اعتبارٌ علي الاعتبار» گشت.

اما بحث ما در واقعيات است نه در اعتباريات.

موضوع بحث ما هستي‌شناسي و هست‏شناسي است وجودشناسي و موجودشناسي است و كاري با قراردادها نداريم.

ما نبايد علامت «1» را در كنار هم بچينيم يا با علامت 2 و 3 و... بازي كنيم.

بايد خود عين اشياء را در كنار هم بچينيم، در اين بحث نبايد بگوئيم 4 هندوانه، بل بايد هندوانه‏ها را كنار هم بچينيم و مشاهده كنيم كه هر كدام از آنها «جسم» است و:

تعريف هندسي‌

جسم آن است كه مقداري (محدوده‏اي‌) از فضا را اشغال كند.

چرا تعريف هندسي‌: براي اين كه در بحث رياضي تعريف رياضي مي‌آورند و نه تعريف فلسفي‌؛ زيرا در اين بحث مي‌خواهيم تعدد و رياضي را بشناسيم سپس از آن به نتيجه فلسفي برسيم، يعني رياضي بما هو رياضي ابزاري مي‌شود براي يك نتيجه فلسفي‌.