حیات پس از مرگ

علی محمّد اسدی

نسخه متنی -صفحه : 209/ 125
نمايش فراداده

گفت: «از عذابم درگذريد كه طاقت آن را ندارم».

پس از گفت‏وگوى ميان او و فرشتگان، وى را گفتند: «چاره‏اى نيست مگر اينكه يك تازيانه بر شما زده شود».

گفت: «به چه دليل بايد عذاب شوم!».

گفتند: «به جهت اينكه روزي[نماز را سبك شمرده و] بىوضو، نماز خواندى؛ ديگر اينكه بر ضعيفى گذشتى، [و قادر بر يارى نمودنش بودى؛ اما] كمكش نكردى».

پس او را تازيانه‏اى زدند كه در اثر آن، قبرش از آتش شعله‏ور شد.(1)

ج ـ ضد ولايت نيز عذاب مىشود

«شخصى به نام علىبن حمزه، امامت حضرت علىبن موسىالرضا (عليه السلام) را انكار مىكرد و با آن حضرت دشمنى مىورزيد.

پس از مرگش، حال او را از امام پرسيدند.

امام فرمود: در مورد امامان از او پرسيده شد تا نوبت به من رسيد؛ وقتى مرا منكر شد؛ ضربه‏اى بر او زدند كه آتش از قبرش زبانه كشيد».(2)

(1). «علل الشرايع»، ج1، ص291. «بحار»، ج6، ص221:

عن الصادق (عليه السلام): «أقعد رجل من الاخيار فى قبره؛ فقيل له: أنا جالدوك مائة جلدة من عذاب اللّه‏؛ فقال: لااطيقها... نجلدك لانك صليت يوما بغير وضوء؛ و مررت على ضعيف فلم تنصره؛ قال: فجلدوه جلدة من عذاب اللّه‏(عزوجل) فامتلأ قبره نارا».

(2). «مدرك پيشين»، ص242:

«... انه سئل عن الامام بعد موسي(ابي)؛ فقال: لااعرف اماما بعده! فقيل: لا؟ فضرب فى قبره ضربة؛ اشتعل قبره نارا».