در اردبيل جلسه تفسير براى جوانان برگزار نمودم، عدّه اى از جوانها آمدند گفتند: حاج آقا! تفسير براى پيرمردهاست، براى ما مطالب روز را بگوئيد. من فهميدم كه آنهايى كه قبلاً تفسير گفته اند، بدون رعايت حال مستمعين بوده والاّ قرآن معجزه و «بيان للناس» است و بايد جورى باشد كه هر كس به حدّ ظرفيت و كشش خود بتواند استفاده كند، حتّى بچه ها هم مىتوانند تفسير داشته باشند. زيرا پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله با همين داستان هاى قرآن، سلمان و ابوذر تربيت كرد.
همانجا براى جوان ها تفسير سوره يوسف را شروع كردم، به اين شكل كه:
يوسفى بود؛ جوانها! شما همه يوسفيد.
او را بردند؛ شماها را مىبرند.
به اسم بازى بردند؛ شماها را نيز به اسم بازى مىبرند.