موسى در غياب خود هارون را به جانشينى تعيين كرده بود. هارون هم با نهايت دلسوزى به مسؤوليت خود قيام كرد و به راهبرى و هدايت مردم پرداخت. گروهى كه به موسى گرويده بودند از ايمان قوى و صبر و ثبات كامل برخوردار نبودند و پيوسته با بهانه گيريهاى خود، موسى و هارون را ميآزردند.
وقتى كه موسى به ميقات رفت، مؤمنان دو دل و متزلزل هارون را تنها ديدند و زمينه را براى شيطنت خود آماده يافتند. سامرى از زيور آلات آنان گوسالهاى ساخت كه آن را ميپرستيدند. امّا به زودى پشيمان شدند و دريافتند كه بيراهه رفتهاند. از اين رو، به در گاه الهى روى آوردند و با تضرّع و خشوع گفتند:
لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنا رَبُّنا وَيَغْفِرْ لَنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ؛1
اگر پروردگار ما به ما رحم نكند و ما را نيامرزد، از زيانكاران خواهيم بود.
1. اعراف (7) آيه 149.