دعاهای قرآن

حسین واثقی

نسخه متنی -صفحه : 136/ 58
نمايش فراداده

باشد ـ و او را مريم ناميدم و از شيطان رجيم به تو پناه دادم.»

خداوند هم نذر او را قبول كرد. زكريا كه شوهر خاله مريم و بزرگِ بيت المقدس بود سرپرستى مريم را برعهده گرفت و او را بزرگ كرد. و در ميان مسجد براى او محرابى ساخت كه مريم در آن به عبادت مي‏پرداخت. زكريا هر گاه براى سركشى به مريم به محراب او داخل مي‏شد مشاهده مي‏كرد طعام گوارا و ميوه‏هاى غير فصل نزد مريم موجود است، از مريم مي‏پرسيد: «اينها از كجا براى تو آمده است؟»

جواب مي‏شنيد: «از جانب خداوند متعال آمده، و خداوند به هر كس خواهد روزى بي‏حساب مي‏دهد.»

در اين هنگام، عبادت و معنويت و كمالات مريم، زكريا را تكان داد و باخود گفت: چه مي‏شد من چنين فرزندى داشتم و بلا فاصله دست به دعا برداشت و گفت:

رَبِّ هَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ ذُرِيَّةً طَيِّبَةً اِنَّكَ سَميعُ الدُّعاء؛1

بارالها، به من ذريه و فرزندانى پاكيزه از نزد خود ببخش، به درستى كه تو شنونده دعايي.

سپس در حالى كه در محراب نماز مي‏گزارد فرشتگان الهى به او بشارت دادند كه خداوند فرزندى به نام يحيى كه بزرگ و پاكدامن و پيامبر خواهد بود به تو عطا مي‏كند.

زكريا ناباورانه گفت: «كجا من پسرى خواهم داشت، چرا كه خود پير و همسرم نازاست؟!»

1. آل عمران (3) آيه 38.