مرتبه زاهدان است سوّم دوستدار چيزى است كه خداوند دربارهاش انجام مىدهد. و اين مقام صدّيقان است. ما در كتاب محبّت روشن خواهيم كرد كه مقام محبّت برتر از مقام رضاست همان طورى كه مقام رضا بالاتر از مقام صبر است و اين انقسام در صبر خاصّ كه صبر بر بلايا و مصايب است جارى است.
بدان صبر به اعتبار حكم آن نيز بر واجب، مستحبّ، مكروه و حرام منقسم مىشود:
چه صبر در برابر محرّمات واجب است. و صبر بر مكروهات مستحبّ، و صبر بر آزار حرام حرام است مانند آن كه كسى دستش يا دست فرزندش را ببرند و او صبر كند و خاموشى گزيند، يا كسى براى شهوتى حرام قصد حرم او كند، و غيرت او به هيجان آيد ليكن بر آن صبر كند و نسبت به آنچه بر كسانش مىرود خاموش بماند و اين صبر حرام است. صبر مكروه صبر بر آزارى است كه به سبب چيزى كه در شرع مكروه است به انسان برسد. و بايد شرع محك صبر باشد، و نبايد تصوّر شود كه چون صبر نصف ايمان است همه اقسام آن خوب و پسنديده مىباشد بلكه مقصود اقسام خاصّى از آن است.
بدان همه آنچه در زندگى دنيا به انسان مىرسد از دو نوع بيرون نيست: يكى آنچه موافق با هوسهاى اوست، و ديگر امورى كه موافق با هوسهاى او نبوده بلكه مكروه اوست. وى در هر يك از اينها به صبر نيازمند است، و در همه احوال از اين دو نوع امور يا يكى از آنها فارغ نيست، و به همين سبب هرگز از صبر بىنياز نمىباشد.
امورى كه موافق خواهش نفس، سلامت، مال، مقام، كثرت خويشاوندان، توسعه اسباب، كثرت پيروان و ياران و همه لذّتهاى دنياست، و بنده در اين امور بىنهايت به صبر نياز دارد، چه اگر ضبط نفس نكند و به اين امور گرايش يابد و در لذّتهاى مباح فرو رود اين امر او را به تباهى و سركشى خواهد كشاند، زيرا خداوند فرموده است: إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى، تا آن جا كه يكى از عارفان گفته است:
مؤمن بر بلا صبر مىكند، و بر عافيت جز صدّيق شكيبايى نمىورزد، هنگامى كه اموال دنيا به طرف صحابه سرازير شد گفتند: ما به فتنه فقر و نادارى دچار شديم توانستيم صبر كنيم اكنون به فتنه توانگرى مبتلا شدهايم و نمىتوانيم بر آن شكيبايى ورزيم. به همين سبب خداوند متعال بندگانش را از فتنه مال و زن و فرزند بيم مىدهد و مىفرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ الله