كسى كه در ازل خوبى برايش مقدّر نشده از شنيدن كلام خدا و پيامبر او (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و گفتار عالمان دورى مىكند، و هر گاه گفتار آنها را نشنود دانا نمىشود، و چنانچه دانا نشود نمىترسد و چون نترسيد ميل به دنيا را ترك نمىكند، و هر گاه رغبت به دنيا را ترك نكند در حزب شيطان باقى مىماند و وعده گاه همه آنها جهنّم است.
چون اين مطلب را بدانى در شگفت خواهى شد كه گروهى با همين سلسله اسباب به بهشت كشانيده مىشوند، چه هر موفّق و سعادتمندى با همين رشته رو به سوى بهشت دارد، و اين رشته عبارت از استيلاى علم و خوف بر اوست. و هر شكست خورده شقاوتمندى با همين رشته به دوزخ كشيده مىشود، و اين رشته چيره شدن غفلت و ايمنى و غرور بر اوست. بنابر اين پرهيزگاران به قهر به بهشت، و گنهكاران به قهر به دوزخ كشانيده مىشوند و كشاننده جز خداوند يگانه قهّار و پروردگار قادر جبّار نيست.
هنگامى كه پرده از جلو چشم غافلان برداشته شود و وضع را به همين گونه مشاهده كنند نداى منادى را بشنوند كه: لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ، و ملك وجود نه تنها آن روز بلكه همه روز براى خداوند قهّار است. ليكن غافلان جز در آن روز اين ندا را نمىشنوند و چون كوردلند اين ندا تكرار مىشود تا اوضاع بر آنها مكشوف شود، امّا اين كشف ديگر براى آنها سودى ندارد. ما از نادانى و كوردلى كه ريشه اسباب هلاكت است به خداوند حليم كريم پناه مىبريم.
بدان اداى شكر و ترك كفران كامل نمىشود جز به شناخت آنچه خداوند دوست مىدارد، چه معناى شكر به كار بستن نعمتهاى او در راهى است كه محبوب اوست، و معناى كفران نقيض آن است به اين صورت كه نعمتهاى او را در اين راه به كار نبرد، و يا در طريق آنچه مكروه اوست به كار گيرد. براى تشخيص آنچه محبوب و مكروه خداست دو ملاك وجود دارد كه يكى نقل است و مستند آن آيات و اخبار مىباشد و ديگرى بينش دل كه عبارت از نظر كردن به ديده اعتبار است. دومى دشوار است به همين سبب عزيز و ارزشمند مىباشد. براى آن كه اين معرفت در بندگان حاصل شود خداوند پيامبران را فرستاده و به وسيله آنها اين راه را براى آنان هموار فرموده است از اين رو اين معرفت مبتنى بر شناخت همه احكام شرع درباره افعال بندگان مىباشد، و كسى كه