راه نجات

ملا محسن فیض کاشانی؛ مترجم: رضا رجب زاده

نسخه متنی -صفحه : 97/ 33
نمايش فراداده

زنده شدن پس از مرگ حق است

زنده شدن دوبارة انسان پس از مرگ حق است و مقتضاى عدلِ خداى تبارك و تعالى و حكمت او است تا جزاء تكاليف را به بندگان برساند و به وعده و وعيد خويش وفاء كند و حق مظلوم را از ظالم بگيرد و غير اينها. خداى سبحان مي‌فرمايد:

أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ.(3)

آيا چنين مي‌پنداريد كه ما شما را عبث و بيهوده آفريده‌ايم و شما بسوى ما باز نمي‌گرديد؟

و در جاى ديگر مي‌فرمايد:

يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِى رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَ نُقِرُّ فِى الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئاً وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ يُحْى الْمَوْتى وَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ * وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ.(4)

اى مرم اگر از رستاخيز در شك هستيد، پس براستى كه ما شما را از خاك آفريديم سپس از نطفه پس از خون بسته شده سپس از گوشتى جويده شده تمام آفريده و ناآفريده تا بيان كنيم براى شما و قرار دهيم آن را در رحمها تا مدّتى معين، پس شما را برون آوريم كودكى تا به قوّتِ خويش برسيد، از شما بعضى وفات يابد و از شما بعضى به پست‌ترين دوران عمر رسد تا پس از دانستن چيزى نداند و زمين را افسرده بينى و چون آب برآن فرو فرستيم بجنبد و برآيد و بروياند از هر جفتى زيبا. اين بدان است كه خدا است كه حقّ است و او است كه زنده مي‌كند مردگان را و او بر همه چيز تواناست، و اينكه رستاخيز آمدنى است و شكى در آن نيست و خدا كسانى را كه در گور هستند زنده مي‌كند.

و در جاى ديگر مى فرمايد:

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ * ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِى قَرارٍ مَكِينٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ * ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ * ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ تُبْعَثُونَ.(5)

و براستى كه ما انسان را از چكيده‌اى از گِل آفريديم. سپس او را نطفه‌اى گردانيديم در قرارگاهى جايدار. سپس نطفه را بصورت خون بسته شده آفريديم، و آن خون بسته شده را گوشت پاره‌اى گردانيديم، سپس آن گوشت پاره را استخوانهائى نموديم سپس بر آن استخوانها گوشت پوشانيديم، آنگاه آن را خلفتى ديگر پديد آورديم، پس مبارك باد خداوند آن بهترين آفرينندگان. سپس شما پس از اين هستيد مردگان، و پس از آن شما در روز قيامت برانگيخته مي‌شويد.

و در جاى ديگر مي‌فرمايد:

كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ.(6)

چنانكه آفرينش را از اول پديد آورديم آن را اعاده كنيم.

و رسولِ خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: اى فرزندان عبدالمطلب، ديدبان به اهل خويش دروغ نگويد سوگند به آن كه مرا بحق به پيامبرى مبعوث نموده است كه شما مي‌ميريد همانگونه كه مي‌خوابيد و برانگيخته مي‌شويد همانگونه كه از خواب بيدار مي‌گرديد، و پس از مرگ سرائى جز بهشت و دوزخ نيست.

هم چنين صراط، حق است و آن پلى است كه بر متن دوزخ كشيده شده و به بهشت منتهى مي‌شود و گذارِ جميع خلايق بر آن است قرآن مي‌گويد:

وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا.(7)

و هيچ يك از شما نيست مگر اينكه وارد دوزخ شويد كه اين بر پروردگارت محتوم و مقرّر است.

و امام صادق (عليه السلام) فرموده است: صراط از موى باركتر و از شمشير تيزتر است بعضى همچون برق از آن بگذرند و بعضى مثل اسبهاى تيزرو، و بعضى افتان و خيزان صراط را پشت سر گذارند. در اين حركت بعضى بر صراط قدم نهند و بعضى آويزان بگونه‌اى كه گاهى آتش بعضى از اعضاء آنها را مي‌گيرد. و باز از آنحضرت رسيده كه فرمود: صراط عبارت است از راهِ بسوى معرفت حق تعالى و آن، دو صراط است صراطى در دنيا و صراطى در آخرت امّا صراطى كه در دنياست عبارت است از امامِى كه اطاعتِ او واجب است پس هر كس كه او را در اين دنيا شناخت و بهدايت او اقتدا نمود بر آن صراطى كه در آخرت بر وسط دوزخ كشيده شده، بسلامت بگذرد. و كسى كه در اين دنيا آن امام را نشناخت آن گاه كه بر صراطِ آخرت قدم نهد پايش بلغزد و در آتش دوزخ افتد. بعبارت ديگر امام طريق معرفت حق تعالى است و او است كه قولاً و عملاً به راه خدا هدايت مي‌كند پس آنكس كه در اين دنيا او را بشناسد و به هدايت او اقتدا كند و به سنّت او عمل نمايد در حقيقت بر آن صراط مستقيمى كه در دنيا است قدم نهاده، يعنى بر همان شيوه‌اى كه آن امام بر آن هست در اعمال و اخلاق عمل نموده است چنانكه خداى تبارك و تعالى در كتابش از پيامبر ما حضرت محمّد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) چنين حكايت مي‌كند:

وَ أَنَّ هذا صِراطِى مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ.(8)

و براستى كه اين است صراط مستقيم من پس او را پيروى كنيد.

چنين كسى است كه اهل نجات بوده و بر صراطِ آخرت خواهد گذشت. و امّا آنكس كه امامِ خود را نشناسد و براه و شيوة او راه پيدا نكند و بر طريقة او عمل ننمايد، او است كه بر صراط آخرت قدمش بلغزد و هلاك گردد. و در حديث ديگرى كه از امام حسن عسكرى (عليه السلام) رسيده آمده است كه صراط دنيا آن راهى است كه كوتاه‌تر از غلوّ، و برتر از تقصير و كوتاهى بوده و داراى استقامت باشد و به چيزى از باطل ميل نكند. كه اين حديث نيز در معنا نزديك به آن حديث قبلى است بلكه اگر بديدة تحقيق به آن بنگريم هر دو يك معنا را بيان مي‌دارد. زيرا آن استقامتى كه مي‌بايست از آن به افراط و تفريط عدول نشود همان طريقة امام است. و بر صراط، عقبه‌ها و گردنه‌هائى است كه بنامهاى اوامر و نواهى ناميده شده است مثل نماز و زكات و رَحِم و امانت و ولايتِ امام و غير اينها، پس هر كس كه در يكى از اينها كوتاهى نموده باشد، چون به آن عقبه رسد او را نگهدارند و حقّ خداى تبارك و تعالى در آن مورد از او مطالبه نمايند، پس اگر عملِ صالحى كه پيش فرستاده و يا رحمتى كه بتواند آن تقصير را تدارك كند براى او باشد از آن عقبة نجات مي‌يابد و به عقبة ديگر وارد مي‌شود. و همينطور پيوسته از عقبه‌اى به عقبة ديگر رانده مي‌شود و در هر گردنه‌اى او را نگه مي‌دارند و مورد سؤال قرارش مي‌دهند تا اينكه از همة اين عقبات بسلامت بگذرد آنگاه به آن سراى بقاء قدم نهد و به حياتى كه مرگى براى آن نيست زنده گردد، و سعادتى كه شقاوتى در آن نيست نصيبش شود، ولى اگر بسلامت از اين عقبات نگذشت در آتش دوزخ فرو افتد.

(1). سوره آل عمران، آيه 185.

(2). سوره بقره، آيه 158.

(3). سوره مؤمنون، آيه 115.

(4). سوره حج، آيات 5 ـ 7.

(5). سوره مؤمنون، آيات 12 ـ 16.

(6). سوره انبياء، آيه 104.

(7). سوره مريم، آيه 71.

(8). سوره انعام، آيه 153.