ترجمه الغدیر

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

جلد 12 -صفحه : 169/ 123
نمايش فراداده

تاليفات او

1 - شرح الفيه ابن مالك. سيوطى در بغيه گويد: كتاب سودمنديست كه توجه باعراب ابيات نموده و آن مهم است جد او براى تازه كاران و تازه واردين سودمند است.

2 - نظم الفصيح براى ثعلب ابو العباس شيبانى متوفى291

3 - نظم كفايه متحفظ.

4 - شرح الفيه ابن معطى در 8مجلد، بگفته سيوطى و در "بغيه الوعاه" و "شذرات الذهب" سه جلد ياد شده.

5 - ديوان شعرش كه بسيار متنوع است.

6 - مقصوره اى در مدح پيامبر اعظم در 296 بيت كه اولش اينست:

  • بادر قلبى للهوى و ما ارتاى لما راى من حسنها ما قد راى

  • لما راى من حسنها ما قد راى لما راى من حسنها ما قد راى

قلب من شتاب كرد بر عشق و انديشه نكرد وقتى ديد از جمال و زيبائى و قشنگى او آنچه را كه ديد.

7 - قصيده بديعيه مشهوره او بنام عميان موسوم به "الحله السيرا فى مدح خير الورى" اولين بيت آن و اشاره بشرح آن در ترجمه صفى الدين حلى گذشت، شنيده از او آنرا شرف الدين ابوبكر محمد ابن عمر عجلونى متوفى 801 و شنيده آنرا از او ابن حجر چنانچه در شذرات ج 7 ص 10 مذكور است.

بيوگرافى و شرح زنده گى او در الدر الكامنه ج 3 ص 339، بغيه الوعاه در طبقات النحاه ص 14، شذرات الذهب ج 6ص 268 نفح الطيب ج 4 ص 408 و 373 موجود ياد كرده جمله بسيارى از شعرش را و ياد كرده براى او قصيده اى را كه بان مدح ميكند پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله را و در آن. قصد نموده آنحضرت را به سوره هاى قرآنى وآن اينست:

  • فى كل فاتحه للقول معتبره حق الثناء على المبعوث... بالبقره

  • حق الثناء على المبعوث... بالبقره حق الثناء على المبعوث... بالبقره

در هر فاتحه "سوره حمد" براى سخن گفتن آن معتبر است كمال مدح و حقيقت ثناء بر آنكسيكه مبعوث شد بسوره بقره

  • فى آل عمران قدما شاع مبعثه رجالهم و النساء استوضحوا خبره

  • رجالهم و النساء استوضحوا خبره رجالهم و النساء استوضحوا خبره

در سوره "آل عمران" از دير زمانى شهرت يافت مبعوث شدن او از مردان ايشان و سوره النساء افشاء كردند خبر او را.

  • من مد للناس من نعماء مائده عمت فليست على الانعام مقتصرء

  • عمت فليست على الانعام مقتصرء عمت فليست على الانعام مقتصرء

كسيكه گسترش داد براى مردم ازنعمتها خوان طعام را كه شامل همه شد پس بر احسان كردن او تقصيرى نيست.

  • اعراف نعما ما حل الرجاءبها الا و انفال ذاك الجود مبتدره

  • الا و انفال ذاك الجود مبتدره الا و انفال ذاك الجود مبتدره

شناخت نعمتهاى او آزاد نكرد اميد بانرا مگر اينكه قسمتهاى اين بخشش پيش افتاده است.

  • به توسل اذ نادى بتوتيه فى البحر يونس و الظلماء معتكره

  • فى البحر يونس و الظلماء معتكره فى البحر يونس و الظلماء معتكره

"توسل بانحضرت نمود وقتيكه اعلان بازگشت نمود در دريا يونس در حاليكه تاريكى او را پريشان كرده بود.