ترجمه الغدیر

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

جلد 12 -صفحه : 169/ 88
نمايش فراداده

اجتهاد خليفه در نامها و كنيه ها

1 - از زيد بن اسلم از پدرش حكايت شده كه عمر بن خطاب پسرى را زد كه كنيه ابو عيسى داشت، و مغيره بن شعبه مكنى بابى عيسى بود پس عمر باو گفت: آيا تو راكافى نيست كه مكنى بابى عبد الله باشى، پس گفت كه رسول خدا صلى الله عليه و آله مرا كنيه ابو عيسى داد، عمر گفت: بدرستيكه رسول خدا صلى الله عليه و آله بتحقيق كه بر او گناه گذشته و آينده اش بخشيده شده و ما در مجلسمان "و يا بلفظ ابو داود در جلجلتنا و تغ تغمان" هستيم پس همواره او را بكنيه ابو عبد الله صداميزد تا هلاك شد.

صورت ديگر مغيره اجازه خواست بر عمر پس گفت: كى، گفت: ابو عيسى گفت: ابوعيسى كيست، گفت: مغيره بن شعبه، گفت: پس آيا براى عيسى پدرى است، پس بعضى از صحابه گواهى دادند كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را مكنى بكنيه ابو عيسى نمودند، پس گفت: بدرستيكه پيامبر صلى الله عليه و آله گناه او بخشيده شده و ما نميدانيم با ما چه ميشود او را كنيه ابو عبد الله داد.

2 - كنيز عبيد الله بن عمر آمد پيش عمر كه از او شكايت كند، پس گفت: آيا مرا معاف نميكنى و نجات نميدهى از ابى عيسى، گفت: ابو عيسى كيست، گفت: پسرت عبيد الله، گفت: لعنت بر تو او را بكنيه ابو عيسى ميخوانى و عبيد الله را خواست و گفت واى بر تو خود را كنيه ابو عيسى داده اى پس ترسيد و ناراحت شد و گرفت دست او را و گاز گرفت تا آنكه فرياد زد پس آنرابا شلاقش زد و گفت واى بر تو آيا براى عيسى پدر است، آيا نميدانى كنيه عرب چيست، ابو سلمه، ابو حنظله، ابو عرفطه، ابو مره.