سلامت دل، مرا از لغزش نگاهداشت. و شرار دانش، مرا بر كردار شايسته رهبرى كرد.
- طهارت اصل مرا به بزرگوارى وكرم كشانيد. و به آن مقام كرامتى كه از ازل، خدا عنايت فرموده، آشنايم ساخت.
- دل من مهر على عليه السلام آن شخصيت والا را برگزيده، و اين مهرى است كه از همان آغاز از وجود مادرم و پاكى او سرچشمه گرفته است، و از اين رو در پگاه و شامگاه مادرم را دعا مى كنم.
- مهر مرتضى على عليه السلام همچون نورى، دوستارش رااز آفات هر خطايى باز مى دارد.
- من محبت على عليه السلام را پيشه خود ساخته ام، و هرگز از اين مهر، پيوند خود نخواهم گسست، و دوستى او از دل من جدايى پذير نيست.
- او پيمبر را برادر محسوب مى شود، و پيشوايى من است. گفتارش سند من، و همه اعمالم، تابع راى اوست.
- من بر حيدرى گردن نهاده ام، كه داراى همه كرامتها و پيشواى هر
- پرهيزگار است اندك آرزو است.
- همه زندگانى خود را در محبت خاندان پيامبر
- صلوات الله عليه و عليهم
- مصروف داشته ام. و هر كس از اين خاندان رو گرداند، من از او روى مى گردانم.
- على عليه السلام باب علم است، درى كه سعادت و پناهگاه همه ما است، هيچ دشوارى ما جز با مشكل گشايى او حل نمى شود.
- هر گاه پيامبر على را دوست نمى داشت، با او در صرف بهترين غدا شركت نمى فرمود.
- ولايت على مرتضى عليه السلام به نص كلام برگزيده ترين مخلوقات صلى الله عليه و اله و سلم در در سرزمين " خم " بر همه ثابت شده است.
- اين فرمان پيامبر صلى الله عليه و اله بر بالاى منبر، آن چنان بود كه همه اهل دين و دولت، برآن شهادت دادند.
- و در حديث " دار "، در آن خانه، پيغمبر در پيش همه نزديگان، على عليه السلام را به جانشينى خود نصب فرمود. و اين نه چيزى است كه شوخى بردار باشد، بلكه امر محققى است.
- امامت، منصب و ماموريتى است كه هيچ كس، جز شخص معصوم و پيراسته از گناه و لغزش، نمى تواند آنرا احراز كند.
- من پيرو آن امامى هستم كه در گيتى، عصمت او ثابت شده است، و از خطاى نادان تبهكار در مى گذرد.
- آفتاب بخاطر مولى ما ابو الحسن عليه السلام برگردانده شده است، و جانم فداى على مرتضى عليه السلام كه بر خودار از چنين معجزه بزرگ است.
خوشابرآن پيشوايى كه در خانه خدا زائيده شد، و هيچيك از پيامبران را، اين پايگاه نبود، كه در اين خانه شريف بدنيا بيايد.