ادامه اين ابيات به اينجا مى رسد كه: - پيامبر بزرگوار كه از سر زمين مكه پاى بيرون نهاد، و كسى را كه مقامش را پنهان داشته بودند، معرفى نكرده بود. - آنگاه كه به سوى غدير حركت كرد، جبرئيل امين بر او بشارت آورد.
بر اينكه على را جانشين و ولى خود معرفى كند، اين فرمان وحى الهى است، كه نبايد در رساندن آن درنگ شود. - گروهى از حاجيان كه پيش افتاده بودند، آنها را برگرداند.
و گروههايى هم كه هنوز بدنبال او مى آمدند، به محل غدير رسيده و گرد آمدند. - وآن سر زمينى بود كه پيش از آن، هيچ سواره اى آنجا كه آتش حرارات همواره شعله ور بوده، فرود نيامده بود. - پيامبر بزرگوار بر منبر جهاز شتران بالا رفت. و رساندن پيام مهم و ارشاد با شكوهى را آغاز كرد. - نخست بر خداوند بزرگ ثنا و تقديس قرمود، و آنگاه به ستودن مرتضى عليه السلام پرداخت و چنين فرمود: - از جانب خدابرمنفريضه اى رسيده كه هر گاه آن را ادا نكنم، براستى كه كوتاهى كرده ام. - من بنام خدا: به تبليغ رسالتش قيام كرده ام، و اين خدا است كه در رساندن حق ياورى مى كند. - على در ميان امت من، برادر من محسوب مى شود، و جانشين من است. اوست كه دين خدارا يارى مى دهد، و خدا نيز يار همه ما است. - فرمانبرى از على، براى هر مومنى واجب است، و سرپيچى از فرمان او گناهى نابخشودنى است. - هان، اين سخن مرا آويژه گوش كنيد، و همواره به فرمان او باشيد، و در جنب او امر الهى از او اطاعت كنيد، تا بهره مند گرديد. - آيا من بر نلسهاى شما. از خودتان نزديكتر و اولى نيستم؟ همگى گفتند: بلى يا رسول الله، اين نص قرآن است، كه همه جا خوانده مى شود. - آنگاه فرمود: آگاه شويد كه هر كسى را كه من مولا و پيشواى او هستم پس از من، اين على پيشواى اوست.
اين بود ابياتى چند كه از قصيده مفصل شاعر بزرگوارمان " ابن ابى شافين " در اينجا نقل كرديم. اين قصيده بر پانصد و هشتاد بيت بالغ مى شود، كه در جنگهاى نفيس خطى يافته مى شود.