واژه های نهج البلاغه

عمران علیزاده‏

نسخه متنی -صفحه : 197/ 178
نمايش فراداده

يلقى

مى‏اندازد

فريسة

شكار دريده شده

اخزيت

بى‏ارزش و معيوب نمودى

نامه 41

بطانة

دوستان سرى و درونى

حرب

خشمگين شده، غارت مال كرده است

فنكت

ديوانه و كم عقل شده است

آسيت

يارى كردى، شريك غم شدى

اختطفت

ربودى، قاپيدى

ازل

سريع السير، بسيار دونده

دامية المعزى

بز مجروح و خونين

كسيرة

پا شكسته

رحيب الصدر

سينه گشاد

حدرت

سرازير نمودى

تسيغ

از گلو پائين مى‏برى

هوادة

ميل بترحم، مراعاة خاطر

ضح

در روز چريدن نما

رويدا

آرام آرام، مهلت ده

مدى

جمع مدية، كارد بزرگ

لات حين مناص

نيست وقت فرار

نامه 42

لا تثريب

ملامت و سرزنش نيست

ظنين

كسى كه كه در حقش گمان بد شده است

مأثوم

آلوده بگناه

ظلمة

جمع ظالم: ستمگر

استظهر

بيارى مى‏گيرم

اقامة عمود

برپانمودن ستون

نامه 43

اسخطت

بخشم آورده‏اى‏