واژه های نهج البلاغه

عمران علیزاده‏

نسخه متنی -صفحه : 197/ 188
نمايش فراداده

نامه 62

مهيمن

شاهد، كسى كه نظارت و حق قضاوت دارد

روعى

خاطر من، دل من

منحوا

داده شده‏اند

تقشعت

ابر برطرف شد

زاح

بر طرف شد

زاح

برطرف شد، روشن شد

طلاع الارض

زمين را پر كرده‏اند

دول

دولت و دست گردان

خول

بنده و برده

رضائخ

جمع رضيحة: عطائى كه دولت بشخص مى‏دهد

تأنيب

سرزنش كردن

ابيتم

خوددارى كرديد

ونيتم

سستى نموديد

تزوى

گرفته مى‏شود، از دست مى‏رود

خسف

بزمين فرو رفتن

تبوءوا

برگرديد، روبرو شويد

اخس

پست‏تر

ارق

بيدار و هوشيار

نامه 63

تثبيط

تشويق بحركت ننمودن و قيام نكردن

ندب

براى يارى خواند و صدا كرد

تفشلت

ترسيدى، سست شدى

زبد

روغن رقيق و آب شده

خاثر

روغن غليظ و جامد

هوينا

آسان و سست

تنح

دور شو، خود را بكنار كش

رحب

وسعت و فراخى

نامه 64

شردت

رم دادم، عيبهايش را بمردم فهماندم