واژه های نهج البلاغه

عمران علیزاده‏

نسخه متنی -صفحه : 197/ 47
نمايش فراداده

قعد

نشست، بازنشست

واتته

باو رام مى‏شود، اطاعت ميكند

بصرته

او را بصير و بينا ميكند

اعمته

او را كور ميكند

خطبه 81

دنا بطوله

نزديك شد با احسان و عطايش

ماتح

بخشش كننده

ازل

شدت و تنگى

سوابغ

چيزهاى كامل و عمومى جمع سابغة

بادى

ظاهر شونده

انهاء

بپايان رساندن

رياش

لباس ظاهرى و زينت

ارفغ

وسعت داده است

ارصد

مهيا نموده است

رفد

عطيه و بخشش

مدد

جمع مدت زمانها

رنق مشربها

آلوده است نوشيدنيهاى آن

ردغ مشرعها

گل‏آلود است راه آب او

يونق منظرها

خيره ميكند و تعجب مى‏آورد منظره آن

يوبق

هلاك و تباه ميكند

حائل

متغير، غرور حائل: فريب رنگارنگ

ضوء آفل

نور غروب كننده و پنهان شونده

سناد مايل

تكيه گاه كج، عمودى كه رو بسقوط است

ناكر

جاهل و ناشناس

قمصت بارجلها

لكد مى‏اندازد با پاهايش، دو پايش را بلند نموده تا سوار خود را بزمين اندازد

قنصت باحبلها

شكار ميكند با حباله و دامهايش

اقصدت باسهمها

بدون تأخير با تيرهاى خود مى‏كشد