واژه های نهج البلاغه

عمران علیزاده‏

نسخه متنی -صفحه : 197/ 54
نمايش فراداده

فوق العادة باشد و بزنى كه در زنا كارى افراط نمايد نابغه مى‏گفتند و چون مادر عمرو عاص در اين كار سرآمد بود نابغه‏اش مى‏گفتند

دعابة

شوخى و مزاح نمودن

تلعابة

بسيار شوخى‏گر

اعافس

مردم را با مزاح و شوخى سرگرم ميكنم

امارس

بخود مزاح را عادت و رويه ميكنم

يلحف

در سؤال اصرار ميكند،

الحاف

اصرار

ال

خويشاوندى و قرابت

قرم

حريف نبرد، يمنح القرم

سبته

مى‏بخشد بحريف مقعد خود را يعنى عورتين خود را كشف ميكند

اتية

بخشش و عطا

رضيخة

چيز كمى كه به عنوان فوق العاده و تشويق مى‏دهند

خطبه 83

تجزئة

جزء جزء نمودن

آى

جمع آية: علامت

سواطع

جمع ساطعة: آنكه نورش بالا مى‏رود

مخالب

جمع مخلب: چنگال

علائق

بندها

امنية

آرزو، دهمت: هجوم آورده است

مفظعات

كارهاى دردناك،

فظيع

چيز دردناك

سياقة

رانده شدن، چيزى را بجلو انداخته و برانى

لا يهرم

پير نمى‏شود

لا يبأس

محتاج نمى‏شود، بؤس: شدت احتياج