صفحهى 134
كسانى كه حافظ عقايد و قوانين و نظام اجتماعى اسلام هستند مانند خواجه نصير و علامه كه خدمت شايان و نمايانى كردهاند اگر بميرند خلاى به وجود مىآيد. اما من و جناب عالى براى اسلام چه كردهايم كه اگر مرديم مصداق اين روايت باشد؟ هزار نفر از ما بميرد هيچ خبرى نمىشود. ما يا فقيه نيستيم حق فقه (يعنى آن طور كه بايد بود) و يا مؤمن نيستيم حق ايمان.
هيچ عاقلى انتظار ندارد كه تبليغات و تعليمات ما به زودى به تشكيل حكومت اسلامى منتهى شود. براى توفيق يافتن در استقرار حكومت اسلامى احتياج به فعاليت هاى متنوع و مستمرى داريم. اين، هدفى است كه احتياج به زمان دارد. عقلاى عالم يك سنگ اينجا مىگذارند تا بعد از دويست سال ديگرى پايه اى بر آن بنا كنند و نتيجه اى از آن به دست آيد خليفه به پير مردى كه نهال گردو مىكاشت گفت:. پير مرد! گردو مىكارى كه 50 سال ديگر و بعد از مردنت ثمر مىدهد؟. در جوابش گفت:. ديگران كاشتند ما خورديم، ما مىكاريم تا ديگران بخورند.
فعاليت هاى ما اگر هم براى نسل آينده نتيجه بدهد بايد دنبال شود. چون خدمت به اسلام است و در راه سعادت انسانهاست و امر شخصى نيست كه بگوئيم چون حالا به نتيجه نمىرسد و ديگران بعدها نتيجه آن را مىگيرند به ما چه ربطى دارد؟! سيد الشهداء (عليه السلام)