ولایت فقیه

سید روح اللّه موسوی خمینی‏

نسخه متنی -صفحه : 140/ 45
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 54

معنوى براى حضرت زهرا، سلام اللَّه عليها، هم هست با اين كه آن حضرت نه حاكم است و نه قاضى و نه خليفه. اين مقامات سواى وظيفه حكومت است. لذا وقتى مى‏گوييم حضرت زهرا، (عليها السلام)، قاضى و خليفه نيست، لازمه‏اش اين نيست كه مثل من و شماست يا بر ما برترى معنوى ندارد. هم چنين اگر كسى قائل شد كه «النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ.» سخنى در باره رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) گفته، بالاتر از اين كه آن حضرت مقام ولايت و حكومت بر مؤمنان را دارد و ما در اين باره اكنون صحبتى نداريم، زيرا به عهده علم ديگرى است.

حكومت وسيله‏اى است براى تحقق بخشيدن به هدفهاى عالى

عهده دار شدن حكومت فى حد ذاته، شأن و مقامى نيست بلكه وسيله انجام وظيفه اجراى احكام و برقرارى نظام عادلانه اسلام است. حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) در باره نفس حكومت و فرماندهى به ابن عباس فرمود: اين كفش چقدر مى‏ارزد؟ گفت: هيچ. فرمود: فرماندهى بر شما نزد من از اين هم كم ارزشتر است مگر اين كه به وسيله فرماندهى و حكومت بر شما بتوانم حق (يعنى قانون و نظام اسلام) را برقرار سازم و باطل (يعنى قانون و نظامات ناروا و ظالمانه) را از ميان بردارم.»

پس، نفس حاكم شدنْ و فرمانروايى وسيله‏اى بيش نيست. و براى مردان خدا اگر اين وسيله به كار خير و تحقق هدفهاى عالى نيايد، هيچ ارزش ندارد. لذا در خطبه نهج البلاغه مى‏فرمايد: «اگر حجت بر من تمام نشده و ملزم به اين كار نشده بودم آن را (يعنى فرماندهى و حكومت) را رها مى‏كردم.» بديهى است تصدى حكومتْ به دست آوردن يك وسيله است نه اين كه يك مقام معنوى باشد زيرا اگر