به آن جوان ايرانى؛
كه با كنجكاوى خود؛
اين ميراث عظيم را؛
از حذيفه يمانى تحويل گرفت
و براى ما به يادگار گذاشت؛
و به همه ى جوانان ايران
كه در تاريخ اعتقادى خود
ژرف مى نگرند و كنجكاوند.
غدير كجا... مدائن كجا...؟!
يك جوان ايرانى در پايخت هفتصد ساله ى ايران كجا... بلندترين متن از داستان غدير كجا...؟
يك اتفاق كوچك نتايج زيبايى را به ثمر رساند كه در نگاه اول نه جوان ايرانى انتظارش را داشت و نه حذيفه يمانى. حتى تاريخ گمان نمى كرد چنين حقايق ناگفته اى در آن روز از زبان يكى از معتمدترين اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بر صفحاتش نقش ببندد.
ما اكنون بلندترين روايت از واقعه ى غدير را پيش رو داريم كه شامل ناگفته هاى بسيارى از زواياى مختلف آن است. آنچه در اين حديث بلند آمده ثمره ى سؤالات يك جوان كنجكاو و پرشور ايرانى است كه در شهر بزرگ مدائن در محضر صحابى گرانقدر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم حذيفه ى يمانى مطرح كرده است. اين صحابى دانشمند نيز بعنوان بزرگترين اتمام حجت در عمر خود، بى پرده حقايق زير خاك مانده ى غدير و دشمنانش را بر زبان آورده؛ و مقارن طلوع دوباره ى خورشيدِ غدير، زنگارهاى بيست و پنج ساله را زدوده است.
جا دارد از دور دستهاى زمان، از حذيفة بن يمان تشكر نماييم كه در سن كهولت و با تحمل زحمت، اين داستان بلند را در پاسخ به سؤالات يك جوان ايرانى با تمام جزئياتش بيان نموده، كه هر بخش آن پرونده هايى از گذشته ى اعتقادى ما را مى گشايد و آگاهى دو چندان نسبت به آنچه تا كنون درباره ى آنها مى دانسته ايم در صفحات عقيده ى ما مى افزايد.
از آن جوان ايرانى نيز تشكر مى كنيم كه از بين آن جمعيت به خواب رفته در اثر تبليغات سقيفه، اين گونه آگاهانه تاريخ دينش را دنبال كرده است. در حقيقت او بانى شده تا چنين حقايقى از لسان يكى از معتمدترين اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بازگو شود و ما پس از هزار و چهارصد سال ثمره ى شيرين آن را- كه به عظمت يك تحقيق تاريخى است- در قلب خود احساس كنيم.
احياى ميراث فرهنگى شيعه در كتاب حاضر جلوه ى تازه اى به خود گرفته است. احاديث بلند و همه جانبه اى در منابع ما وجود دارد كه تحقيق و عرضه ى تنظيم شده ى آنها مى تواند از نمونه هاى بارز احياى يادگارهاى علمى تشيع به شمار آيد، چرا كه تا آن روايات در منابع اصلى هستند بين هزاران حديث توجه خاصى به آنها نمى شود، ولى با استخراج از كتب مرجع و تبيين جوانب اعتقادى تاريخى آن و سپس تنظيم متن و محتواى آن معلوم مى گردد چه حقايق مهمى از تاريخ و عقيده در آن نهفته است.
يكى از ده ها حديثى كه از چنين خصوصيتى برخوردارند، اين حديث حذيفه يمانى درباره ى غدير است كه طى مراحل زير آماده شده است:
الف. مقدمه اى براى مطالعه ى حديث در پنج بخش تنظيم شده است:
1. بيان بلندترين بودن اين داستان غدير.
2. تبيين شرايط زمانى و مكانى و اجتماعى نقل اين حديث در مدائن.
3. معرفى حذيفه، راوى داستان غدير.
4. مرورى بر زندگى جوان ايرانى.
5. اسناد و منابع بلندترين داستان غدير.
ب. متن حديث پس از مقابله با چند نسخه در نُه بخش مرحله بندى شده و فرازهاى آن عنوان گذارى گرديده است. پاورقى هاى بسيار مهمى در نظر گرفته شده كه شامل دو جهت است:
1. توضيح برخى فرازهاى متن بخاطر اهميت آن در بُعد اعتقادى.
2. آوردن تفاصيل قضاياى تاريخى كه در متن به اشاره آمده است.
ج. پى نوشتها كه شامل دو بخش زير بعنوان بازيافت آثار اين داستان بلند غدير است:
1. مؤيدات مفصل براى فرازهاى اين حديث.
2. نتيجه گيرى از بلندترين داستان غدير. اينك چهارده قرن از ماجراهاى غدير و سقيفه گذشته، و ما موظفيم اين حديث عظيم را- كه سهم به سزايى در بيان حقايق ناگفته ى آن دو ماجراى متقابل دارد- به نسلهاى حاضر و آينده معرفى كنيم و پيام آن را برايشان تبيين نماييم.
در اين حديث حقايقى را دنبال خواهيم كرد كه هر يك از آنها سازنده ى آيه اى از دين ماست. به اميد روزى كه بزرگ وارث غدير حضرت بقية الله الاعظم عجل الله فرجه الشريف پرده هاى ديگرى از رازهاى پنهان غدير و سقيفه بردارد و زواياى مهمترى از آن دو واقعه ى سرنوشت ساز امت را بيان فرمايد.
محمد رضا انصارى
واقعه ى بزرگ غدير كه نزد شيعه و سنى متواتر است، در قالب عبارات كوتاه و بلندى نقل شده است. بعضى از راويان تنها جمله ى 'من كنت مولاه فهذا على مولاه' را ذكر كرده اند، و بعضى ديگر جمله ى 'اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله' را نيز در كنار آن نقل نموده اند.
در بعضى روايات، منظره ى غدير از نظر درختان و بركه و منبر و جمعيت ترسيم شده؛ و در بعضى ديگر جزئيات بيشترى درباره ى كيفيت خروج از مدينه و اتفاقات مربوط به مكه و وقايع راه از مكه تا غدير خم و مراسم سه روزه ى غدير ذكر شده است. در اين ميان بعضى راويان داستانهايى مانند شعر حسان بن ثابت يا ماجراى حارث فهرى را نيز ذكر كرده اند و عده اى ديگر به كارشكنى ها اشاره نموده اند.
آنچه در همه ى موارد ديده مى شود اين است كه هر يك از راويان گوشه هايى از اين مراسم عظيم را نقل كرده اند، و تنها حديث بلندى كه همه ى جوانب غدير را به نقل از يك شاهد عينى آورده باشد فقط اين حديث حذيفه است كه اينك پيش روى شماست.
در اين روايت شاهد مجموعه اى منسجم درباره ى غدير هستيم كه براى درك كامل و امكان تحليل صحيح و همه جانبه ى اين واقعه ى عظيم نياز به آن است. حذيفه با توجه به همين نكته سعى كرده جوانب مختلف ماجرا را با نظم دقيق زمانى و مكانى آن ارائه دهد، و در كنار آن توطئه هاى ضد غدير را نيز خاطر نشان سازد كه مبادا شنونده اى پس از تصوير آن واقعه ى عظيم، از ماجراهاى پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مبهوت بماند و از تحليل قضايا عاجز گردد.
حذيفه يمانى ابتدا براى جداسازى اميرالمؤمنين حقيقى از غير حقيقى- كه سر نخ سؤال جوان ايرانى است- داستان مفصل سلام رسمى مردم بر على عليه السلام بعنوان 'اميرالمؤمنين' را مطرح مى سازد و همانجا اشاره اى به سرباز زنندگان از اين فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى نمايد. سپس داستان غدير را آغاز مى كند و مراحل آن را تا پايان مراحل حج مرحله به مرحله پى مى گيرد تا اعلان عمومى براى غدير را مطرح مى كند و قافله را همراه با فرامين لحظه به لحظه ى الهى در اين مهمترين فرمان آسمانى پيش مى برد تا در غدير اعلان رسمى ولايت و امامت على عليه السلام را با بيانات مفصل پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بيان مى كند.
حذيفه اين مرد بيدار، در اينجا فوراً سخن را متوجه كسانى مى نمايد كه دقيقاً همزمان با غدير پيمان نامه بر ضد آن امضا مى كنند، و سپس نقشه ى قتل پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را بين راه مى كشند و آن را به مرحله ى اجرا مى گذارند ولى خداوند خطر را از آن حضرت دور مى كند. خبر از پيمان نامه ى دوم كه پس از بازگشت به مدينه در محرم سال يازدهم هجرى به تحرير در آمد نيز دليل بر اطلاع حذيفه از اسرار است. سپس مسئله ى تشكيل سپاه اسامه را مطرح مى سازد و علت تخلف عده اى از شركت در آن لشكر را با ظرافت تمام بيان مى كند.
بزرگمرد يمانى در كنار داستان غدير، نقش عايشه در آن جريانات را با شواهد مورد مشاهده ى خود از قضايا ارائه مى دهد، كه چگونه در مراحلى كه توطئه گران كارشكنى مى كردند او نيز قدم به قدم ياور آنان بوده و در بسيارى از موارد اقدامات مخفيانه ى لازم در خانه ى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را بر عهده مى گرفته است.
حذيفه اين دانشمند فرزانه، اسرار بسيارى از اقدامات پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم براى مقابله با منافقين را بقدرى شفاف بيان مى كند كه هر فرد مسلمانى براحتى به اسرار قضاياى غدير تا سقيفه و آن تحولات عظيم در اجتماع مسمانان پى مى برد.
با توجه به جامعيت و انسجام و بلنداى داستانى كه حذيفه درباره ى غدير نقل كرده، با اطمينان خاطر مى توان گفت: هيچ حديثى درباره ى غدير- كه از يك نفر بصورت كامل نقل شده باشد- به بلنداى اين حديث حذيفه وجود ندارد، و با اذعان كامل بايد آن را بعنوان 'بلندترين داستان غدير' در سرتا سر تاريخ اسلام معرفى كرد.
قبل از مطالعه ى روايت ژرف حذيفه، لازم است زمانى را كه او چنين مطالبى را با جرئت بر زبان آورده و شرايط مكانى شهر عظيم مدائن را مورد تحليل قرار دهيم؛ و با توجه به اين دو جهت، وضعيت فكرى و اجتماعى مخاطبان او را مورد توجه قرار دهيم. جمع بندى اين شرايط بخوبى ثابت خواهد كرد كه محتواى بى نظير روايت حذيفه از ارزش فوق العاده اى در دفتر اعتقاد ما برخوردار است.
با توجه به سؤالهاى جوان ايرانى مى توان دريافت در بيست و پنج سالى كه مردم تحت سيطره ى فكرى و عملى سقيفه بودند تا چه حد از احاديث و جرياناتى كه اصحاب حضرت آنها را مى دانسته اند دور بوده اند؛ بخصوص كه قانون منع از تدوين معارف دين، فاصله ى زيادى بين مردم و حقايق حيات بخش الهى انداخته بود. در زمانى كه آغاز خلافت اميرالمؤمنين عليه السلام بوده، حذيفه ماجراهايى را بيان مى كند كه آن مردم به خواب رفته را بيدار نموده و آن جوان ايرانى را به سوى اميرالمؤمنين حقيقى رهسپار مى نمايد. اين شرايط نه قبل از آن موجود بود و نه بعد از آن چنين امكانى ادامه پيدا كرد.
خواننده ى گرامى همچنان كه داستان را به دقت دنبال مى كند نبايد فراموش كند كه اين سخنان در شهرى بزرگ و پر جمعيت كه در آن روزگار يكى از چند شهر معروف جهان بوده بيان شده است. از سوى ديگر اكثريت مردم اين شهر را ايرانيان تشكيل مى دادند و از اسلام جز آنچه اهل سقيفه معرفى كرده بودند چيزى نمى دانستند.
بد نيست با هم مرورى بر گذشته ى اين شهر و ساختار جغرافيايى و تاريخى آن داشته باشيم تا جلوه هاى ديگرى از اهميت اين روايت حذيفه بر ما روشن شود:
مدائن يا تيسفون در 32 كيلومترى جنوب شرقى بغداد كنونى در ساحل راست رود دجله واقع است و هفتصد سال سابقه ى پايتختى ايران را از زمان اشكانيان در قرن اول ميلادى تا آخر دوره ى ساسانيان در سال 650 ميلادى داشته و از بزرگترين شهرهاى دنيا در آن روزگار بوده است.
اصل اين شهر تيسفون بوده و در دوران هر پادشاه بزرگى بخش جديدى به اين شهر افزوده شده تا آنكه در زمان ساسانيان به نام 'هفت شهر' يا 'مدائن سبعه' يا 'مدائن كسرى' خوانده مى شده است.
اين هفت شهر كه روى هم رفته يك شهر به نام 'مدائن' را تشكيل مى دادند عبارت بودند از: 1. تيسفون يا شهر اصلى و قديمى،