[ كتاب سليم: حديث 55. اثبات الهداة: ج 2 ص 196. ]
سعد بن ابى وقاص كه در همه ى وقايع پس از رحلت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مشاركت جدى داشت و بعنوان يكى از سرلشكران سقيفه شناخته مى شد، پس از عثمان از بيعت با اميرالمؤمنين عليه السلام سرباز زد و عزلت اختيار كرد. وقتى از او پرسيدند: چرا كناره گيرى مى كند پس از عذرهاى بيهوده اى كه آورد، رسماً به فضيلت اميرالمؤمنين عليه السلام اعتراف كرد و از جمله گفت: بالاتر از همه روز غدير خم است. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله دست او را گرفت و دو بازوى او را بالا برد و در حاليكه من به او نگاه مى كردم، فرمود: 'آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم'؟ گفتند: آرى. فرمود: 'من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، حاضران به غايبان اطلاع دهند'.
[ بحارالانوار: ج 40 ص 41. ]
در راه مكه در سفر حج دو نفر عراقى به سعد بن ابى وقاص رسيدند. او پرسيد: على بن ابى طالب درباره ى من چه مى گويد؟ سپس چهار فضيلت بزرگ از فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام را بر شمرد و گفت: اگر بخواهيد پنجمى را هم بگويم. دو نفر عراقى گفتند: مى خواهيم بگوئى. سعد گفت:
با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در حجة الوداع بوديم. در بازگشت در غديرخم پياده شد و دستور داد تا مناديش بين مردم ندا كند: 'من كنت مولاه فهذا على مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله'.
[ احقاق الحق: ج 3 ص 324. ]
معاويه به سفر حج آمده بود، و در آن سفر سعد به ديدن او آمد. در آنجا درباره ى اميرالمؤمنين عليه السلام سخن به ميان آمد و از جمله سعد به معاويه گفت: من از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه مى گفت: 'من كنت مولاه فعلى مولاه'.
[ الغدير: ج 1 ص 202. ]
معاويه نامه اى براى عمروعاص نوشت و طى آن ضمن بدگوئى به اميرالمؤمنين عليه السلام او را به يارى خويش فراخواند. عمروعاص در جواب معاويه بدگوئى هاى معاويه را رد كرد و در مقابل آن فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام را بر شمرد و از جمله گفت:
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در روز غديرخم درباره ى او فرمود: 'من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله'.
[ اثبات الهداة: ج 2 ص 185 ح 900. ]
حسن بصرى نيز حديث غدير را اينگونه نقل كرده است:
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله على عليه السلام را در روز غديرخم براى مردم منصوب كرد و فرمود: 'من كنت مولاه فعلى مولاه'.
[ الغدير: ج 1 ص 210. ]
مردى نقل مى كند: در شام نزد عمر بن عبدالعزيز آمدم در حاليكه به مردم عطايايى مى داد و من نيز پيش رفتم. به من گفت: از كدام طايفه اى؟ گفتم: از قريش. گفت: از كدام طايفه ى قريش؟ گفتم: از بنى هاشم. پرسيد: از كدام بنى هاشم؟ گفتم: از مواليان على عليه السلام هستم! پرسيد: على كيست؟! من سكوت نمودم. عمر بن عبدالعزيز دست بر سينه اش گذاشت و گفت: من هم بخدا قسم از مواليان على بن ابى طالب هستم. سپس گفت:
عده اى برايم روايت كرده اند كه از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيده اند كه فرمود: 'من كنت مولاه فعلى مولاه'.