چهارده قرن با غدیر

محمدباقر انصاری زنجانی

نسخه متنی -صفحه : 109/ 92
نمايش فراداده

قطعات ادبى

اسماعيل نورى علاء: غدير، معيارى كه بدنيا آمد

آرى... خم!

شربدار ولايت

غدير حادثات

و ميان منزل افشاى رازهاست.

بنگريدش

كه بر اوج دست و بازو

در چنگ چنگالى از نور

ايستاده است

- به ابرها نزديكتر تا به ما-

و نگاه نمى كند

نه در چشمان مشتاق

نه در ديدگان دريده از حسد.

به اين ترانه گوش كنيد

كه در هفت آسمان مى طپد:

'هر كه مرا مولاى خويش بداند اينكه فرا چنگ من ايستاده مولاى اوست'. آرى

امروز همه چيز كامل است

معيارى بدنيا آمده

كه در سايه اش

نيك و بد از هم مشخصند.