شهوت پرستى،پرده هاى ضخيمى بر عقل و فكر انسان مى اندازد،حق را در نظر اوباطل و باطل را در نظر او،حق جلوه مى دهد.در روايات گذشته نيز بيان داشتيم كه:
«طاعة الهوى تفسد العقل،هوا پرستى عقل را فاسد مى كند.» (40) به همين دليل بسيارى ازشهوت پرستان به هنگام غلبه شهوت،كارهايى انجام مى دهند كه بعد از فرو نشستن آتش شهوت،از آن عمل خويش سخت پشيمان شده و گاه تعجب مى كنند كه چگونه ست به انجام آن كار احمقانه و غلط زده اند.
در حديث ديگرى امير مؤمنان على عليه السلام مى فرمايند:«اذا ابصرت العين الشهوة عمى القلب عن العاقبة،هنگامى كه چشم،مظاهر شهوت را ببيند،عقل از مشاهده عاقبت كارباز مى ماند» (41)
شهوت پرستى،شخصيت و احترام اجتماعى انسان را در هم مى شكند و او را به ذلت مى كشاند، زيرا براى كاميابى هاى شهوانى بايد تمام قيد و بندهاى اجتماعى را شكست وتن به هر پستى داد.بديهى است كه انسان با شخصيت،در كشاكش شهوات،بر سردو راهى قرار مى گيرد كه يا بايد به خواست هاى شهوانى دل خويش برسد،يا شخصيت واحترام اجتماعى خود را حفظ نمايد كه اغلب جمع ميان اين دو غير ممكن است! در حديثى از امير مؤمنان على عليه السلام آمده است:«زيادة الشهوة تزرى بالمروة، افزون شدن شهوت،شخصيت انسان را لكه دار مى كند.» (42)