با روشن شدن ديدگاه قرآن مجيد و روايات اسلامى در مورد اين رذيله اخلاقى(حسد) و عمق فاجعه اى كه از آن حاصل مى شود، به سراغ چند نكته مهم كه در اين بحث باقى مانده است مى رويم تا موضوع حسد از جوانب مختلف روشن گردد و آنها عبارتند از:
1- معنى و مفهوم حسد.
2- انگيزه هاى حسد.
3- نشانه ها و آثار حسد.
4- پيامدهاى فردى و اجتماعى حسد.
5- طرق درمان و پيشگيرى حسد.
بزرگان علم اخلاق در تفسير «حسد» چنين گفته اند: «حسد» كه در فارسى از آن تعبير به «رشك » مى شود به معنى «آرزوى زوال نعمت از ديگران است، خواه آن نعمت به حسود برسد يا نرسد» بنابراين كار حسود يا ويرانگرى است، يا آرزوى ويران شدن بنيان نعمتهايى است كه خداوند به ديگران داده است، خواه آن سرمايه و نعمت به او منتقل شود يا نه!
بنابراين بدترين نوع حسد آن است كه انسان نه فقط آرزوى زوال نعمت ديگران داشته باشد بلكه در مسير آن گام بردارد، خواه از طريق ايجاد سوء ظن و بدبينى نسبت به محسود» يعنى كسى كه مورد حسد واقع شده است باشد يا از طريق ايجاد مانع در كار او و اين نوع حسد حاكى از خباثت شديد درونى حسودان است.
مرحله ساده تر آن است كه هدفش به چنگ آوردن آن نعمت است از طريق سلب كردن آن از ديگران گر چه اين هم از رذايل و صفات زشت است، ولى به شدت نوع قبل نيست.
باز مرحله پايين تر آن است كه تنها آرزوى سلب نعمت از ديگرى كند بى آنكه كمترين سخنى بگويد و كوچكترين گامى در اين راه بردارد.
اين حالت هرگاه بى اختيار براى انسان پيدا شود - كه گفته اند براى بسيارى پيدا مى شود - گناهى بر او نيست، ولى اگر در اختيار انسان باشد به طورى كه از طريق مقدماتى حاصل شود و با مقدماتى از ميان برود، بى شك آن هم جزء رذايل اخلاقى است، ولى اينكه گناه دارد يا نه قابل تامل است و اين تامل از آنجا ناشى مى شود كه آيا صفات زشت درونى هر چند اختيارى باشد مادام كه در عمل انسان ظاهر نشود حرام است يا تنها يك انحطاط اخلاقى محسوب مى شود؟
به هر حال نقطه مقابل حسد «غبطه » است و آن اين است كه انسان آرزو كند كه نعمتى همانند ديگران يا بيشتر از آنها داشته باشد، بى آنكه آرزوى زوال نعمت كسى را داشته باشد.
ولى بعضى معتقدند كه «غبطه » نيز نوعى حسد است و حتى حديثى از رسول خدا(ص) به عنوان شاهد نقل كرده اند. (27)
اما روشن است كه اين سخن در صورتى است كه حسد را به معنى وسيعى تفسير كنيم كه مقايسه نعمت هاى خويش با ديگران را شامل شود كه در واقع يك نزاع لفظى است و معروف همان است كه در بالا گفته شد.
به هر حال حسد صفتى است مذموم و نكوهيده در حالى كه «غبطه » نه تنها مذموم يست بلكه پسنديده و مايه ترقى و پيشرفت است همان گونه كه «طريحى » در «مجمع البحرين » ماده حسد آورده است.
در حديثى از امام صادق(ع) مى خوانيم: «ان المؤمن يغبط و لايحسد، والمنافق يحسد و لايغبط; مؤمن غبطه مى خورد، ولى حسد نمى ورزد، اما منافق حسد مى ورزد و غبطه نمى خورد». (28)