اخلاق در قرآن کریم

ناصر مکارم شیرازی

جلد 2 -صفحه : 265/ 84
نمايش فراداده

اسباب و انگيزه هاى طول امل

عمده ترين چيزى كه سبب آرزوهاى دراز مى شود جهل و بى خبرى است، جهل نسبت به خويشتن و نسبت به دنيا و جهل نسبت به قدرت و لطف خدا و ثواب آخرت و عقبى، مجموعه اين جهل ها انسان را به وادى آرزوهاى دراز مى كشاند.
توضيح اينكه: انسان به سبب بى خبرى از وضع خويش و عدم توجه به اين حقيقت كه هر لحظه ممكن است پايان عمر او فرارسد، يك لخته خون كوچك مى تواند مجراى رگهاى قلب يا مغز او را بگيرد و در يك 6لحظه، سكته قلبى يا مغزى بر او عارض شود
 يا حادثه اى همچون زلزله و آتش سوزى، تصادف در رانندگى، لغزيدن و بر زمين خوردن و ضربه مغزى شدن يا مانند اينها به زندگى او پايان دهد. آرى بر اثر جهل به اين امور گرفتار اين پندار مى شود كه عمرى طولانى دارد و سپس يك مشت آرزوهاى دراز اطراف فكر او را احاطه مى كند و به او اجازه نمى دهد به غير آن بينديشد.
همچنين جهل نسبت به ناپايدارى و بى وفايى دنيا، دنيايى كه نه بر صغير رحم مى كند و نه بر كبير، نه بر جوان رحم مى كند نه بر پير، گاه پيش از آنكه پيرى بميرد صدها كودك و جوان از دنيا مى روند و گاه پيش از آنكه مريض سخت جان دهد ده ها سالم در آغوش مرگ قرار مى گيرند.
گاه سلاطين مقتدر در يك روز به ضعيف ترين افراد مبدل مى شوند و در زندان انفرادى جاى مى گيرند و گاه ثروتمندان غرق ناز و نعمت در يك شب فقير و تهيدست مى شوند و بر خاك سياه مى نشينند، آرى جهل به اين امور است كه انسان را در گرداب طول امل مى اندازد.
اينجاست كه سلمان فارسى، شاگرد بزرگ مكتب وحى، مى گويد: «ثلاث اعجبتنى حتى اضحكتنى: مؤمل الدنيا و الموت يطلبه، و غافل ليس بمغفول عنه، و ضاحك ملئ فيه لايدرى اساخط رب العالمين عليه ام راض عنه; سه كس مرا در شگفتى فرو برده تا آنجا كه به خنده واداشته است: كسى كه دنيا را آرزو مى كند در حالى كه مرگ در پى اوست و كسى كه از اجل خويش غافل است در حالى كه اجل از او غافل نيست و كسى كه با تمام وجودش مى خندد در حالى كه نمى داند پروردگار جهانيان از او راضى است يا نه »؟ (40)