اخلاق در قرآن کریم

ناصر مکارم شیرازی

جلد 3 -صفحه : 451/ 2
نمايش فراداده

جاه طلبى


اشاره


هر كس به چيزى علاقه مند است، بعضى به مال عشق مىورزند، بعضى ديگر به جمال، گروهى خواهان كمالند، ولى جمعى طالب مقامند و اين گروه اخير را جاه طلب مى نامند، دوست دارند مردم همه به آنها احترام بگذارند، و به خانه آنها رفت و آمد داشته باشند، و به اصطلاح از ديگران يك سر و گردن برتر باشند، آخرين سخن، سخن آنها باشد و كسى روى حرف آنها حرف نزند، هر چند عقل و كفايت و درايت لازم براى اين امور را نداشته باشند. اين گونه افراد را جاه طلب و طالب اسم و آوازه و مقام مى نامند.
اين صفت غالباً در افراد بزرگسال پيدا مى شود، و در جوان و نوجوان كمتر است، و گاه تا آخر عمر از انسان جدا نمى شود، تمام نيروهاى او تحليل مى رود; ولى جاه طلبى همچنان در اعماق قلبش به قوت خود باقى است، بلكه با افزايش سن قوى تر و گسترده تر مى شود.
اين صفت رذيله سرچشمه بسيارى از مفاسد فردى و اجتماعى است، انسان را از خدا و خلق خدا دور مى كند و او را براى وصول به مقصدش به دنبال گناهان خطرناكى مى فرستد، و از همه بدتر اين كه در بسيارى از اوقات با صفات نيك مانند احساس مسؤوليت و تصميم بر انجام وظيفه اجتماعى و لزوم مديريت صالح در جامعه و امثال اين ها اشتباه مىشود. در حديث آمده است: «آخِرُ ما يَخْرُجُ مِنْ قُلُوبِ الصِّدِّيقينَ حُبُّ الْجاه; آخرين چيزى كه از محبت دنيا از قلب مؤمنان راستين خارج مىشود، جاه طلبى است».

 

اين حديث به خوبى نشان مىدهد كه تا چه حد اين رذيله اخلاقى خطرناك است.

 

لازم به يادآورى است كه اين صفت، پيوند نزديكى با رياكارى و تكبر و عُجب و خودپسندى دارد كه گاه به همين جهت اشتباه مىشود، با اين اشاره به آيات قرآن باز مىگرديم، و چهره هايى از جاه طلبى و عواقب آن را در قرآن مجيد، مورد بررسى قرار مىدهيم:

 

1ـ در ماجراى سامرى كه در سوره طه از آيه 85 تا 98 آمده است استفاده مىشود كه مسأله جاه طلبى او سبب گمراهى خودش و گمراهى گروه كثيرى از بنى اسرائيل، و بر باد رفتن جمع عظيمى از آنها شد. «قالَ فَاِنّا قَد فَتَنّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ اَضَلَّهُمُ السّامِرِىُّ...فَاَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلا جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا اِلهُكُمْ وَ اِلهُ مُوسَى فَنَسِىَ...

 

قالَ فَما خَطْبُكَ يا سامِرِىُّ ـ قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ اَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِى نَفْسِى» (1).

 

2ـ وَ اِذْ قُلْتُمْ يا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتّى نَرَى اللّهَ جَهْرَةً فَاَخَذَتْكُمُ الصّاعِقَةُ وَ اَنْتُمْ تَنْظُرُونَ. (بقره ـ 55)

 

وَ قالَ الَّذِيْنَ لا يَرْجُوْنَ لِقائَنا لَوْلا اُنْزِلَ عَلَيْنا الْمَلائِكَةُ اَوْ نَرَى رَبَّنا لَقَد اسْتَكْبَرُوا فى اَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُوّاً كَبِيراً. (فرقان ـ 21)

 

 

1. طه، آيات 85 و 88 و 95 و 96.