اخلاق در قرآن کریم

ناصر مکارم شیرازی

جلد 3 -صفحه : 451/ 152
نمايش فراداده

بد اخلاق ترين مردم اگر به دستورهاى بالا عمل كنند و تصميم و اراده قوى براى اصلاح خويشتن داشته باشند، به يقين نتيجه خواهند گرفت.

مزاح و شوخى

در روايات اسلامى و همچنين كلمات بزرگان اخلاق، بحث هاى گسترده اى در زمينه مزاح و شوخى آمده است كه جمع بندى همه آنها انسان را به اينجا مىرساند كه «مزاح» اگر در حد اعتدال باشد و آلوده به گناهى نشود، نه تنها چيز بدى نيست بلكه مىتوان آن را بخشى از مسأله حسن خلق و گشاده رويى و اخلاق فاضله محسوب داشت، و بى شك اگر به افراط كشيده شود، يا با گناه آلوده گردد مبدل به يكى از رذايل اخلاقى مىشود. و گاه ممكن است خطرات آن از خطرات سخنان جدى بيشتر باشد، چرا كه در مزاح نوعى آزادى وجود دارد كه در سخنان جدى نيست.

از سيره پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) و امامان (عليهم السلام) و بزرگان دين نيز استفاده مىشود كه آنها عملا مزاح را به صورت معتدل در زندگى خود داشتند.

با اين اشاره به سراغ بخشى از رواياتى كه مزاح را نيكو شمرده و سپس به سراغ رواياتى كه از آن مذمت كرده است مىرويم تا طريق جمع ميان اين دو گروه از فحواى روايات روشن شود.

1ـ در حديثى از حضرت على (عليه السلام) مىخوانيم كه درباره پيامبر (صلّى الله عليه وآله) چنين مىفرمود: «كانَ رَسُولُ اللّهِ (صلّى الله عليه وآله) لَيَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ اَصْحابِهِ اِذا رَآهُ مَغْمُوماً بِالْمُداعَبَةِ; رسول خدا هرگاه يكى از ياران خود را اندوهگين مىديد او را با شوخى و مزاح خوشحال مىكرد». (1)

آرى آن حضرت از مزاح براى يك هدف انسانى مطلوب بهره مىگرفت، و دل هاى غمگين را پر از سرور مىكرد.

در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام) مىخوانيم كه به يكى از ياران خود فرمود:

1. مستدرك الوسائل، جلد 8، صفحه 408.