اخلاق در قرآن کریم

ناصر مکارم شیرازی

جلد 3 -صفحه : 451/ 271
نمايش فراداده

كه گروهى از عوام حضور داشته باشند و بخواهد فضيلت خويش را به آنان نشان دهد يا بخواهد در برابر ارباب فضل جايى براى خود بگشايد. در حديثى كه قبلا از امام حسين (عليه السلام) نقل كرديم اين جمله ديده مىشد كه فرمود: «وَ اِنَّ الشَّيْطانَ لَيُوَسْوِسُ لِلرَّجُلِ وَ يُناجيِهِ وَ يَقُولُ ناظِرِ النّاسِ فِى الدِّيِنِ كَىْ لا يَظُنُّوا بِكَ الْعَجْزَ وَ الْجَهْلَ; شيطان پيوسته انسان را وسوسه مىكند و در گوش او مىخواند و مىگويد با مردم در امر دين مناظره كن تا گمان نكنند تو عاجز و نادانى». (1)

در حديث ديگرى نيز امام صادق (عليه السلام) هنگامى كه طالبان علم را به سه گروه تقسيم مىكند گروهى كه براى جدال و مراء طالب علمند و گروهى براى فخرفروشى بر مردم و گروه ديگرى براى فهميدن و انديشيدن (و عمل كردن) سپس در توصيف گروه اول مىفرمايد: «فَصاحِبُ الْجَهْلِ وَ الْمِراءِ مُوذ مُمار مُتَعَرِّض لِلْمَقالِ فى اَنْدِيَةِ الرِّجالِ; آن كس كه علم را براى جدال و مراء مىطلبد سخنانش آزاردهنده و پرخاشگرانه است، در مجالسى كه شخصيتها حضور دارند سخن مىگويد». (و خودنمايى و اظهار فضل مىكند) و در پايان حديث امام (عليه السلام) به او نفرين مىكند و مىگويد: «فَدَقَ اللّهُ مِنْ هذا خَيْشُوُمَهُ; خداوند بينى او را بر خاك بمالد». (2)

3ـ ديگر از انگيزه هاى جدال و گفتگوهاى پرخاشگرانه جهل و نادانى نسبت به مقام خويشتن و ديگران است چرا كه خود را، بزرگترين و عالمترين مىپندارد و ديگران را جاهل و نادان لذا در حديثى كه قبلا از امام صادق (عليه السلام) نقل كرديم بعد از آنكه امام (عليه السلام) مراء را يك بيمارى دردناك مىشمرد و آن را از خوهاى شيطانى معرفى مىكند مىفرمايد: «فَلا يُمارى فى اَىِّ حال كانَ اِلاّ مَنْ كانَ جاهِلا بِنَفْسِهِ وَ بِغَيْرِهِ; هيچكس در هيچ حالى مراء نمى كند مگر آنكه نسبت به موقعيت خود و ديگران جاهل است». (3)

4 و 5ـ انتقام جوئى و حسد دو انگيزه ديگر از انگيزه هاى جدال و مراء است; براى اينكه آبروى طرف مقابل را ببرد و از او انتقام بگيرد و حسادت خود را اعمال نمايد و از قدر و مقام او درنظرها بكاهد متوسل به جر و بحثهاى توام باتوهين و

1. همان، صفحه 135، حديث 32.

2. مقدمه كتاب معالم الاصول، صفحه 11.

3. بحارالانوار، جلد 2، صفحه 134، حديث 31.